چه کسی مانع مهار کروناست؟/ گسترش زنجیره کرونا با "وتو" نظرات وزیر!
3 آبان 1399 ساعت 13:33
وزیر بهداشت در سفر اخیر خود به استان آذربایجان غربی ناگفتههایی را عنوان کرد؛ ناگفتههایی که در هیأت پازلی دلنوشتههای پیشین وی را تکمیل میکند و مخاطب از این رهگذر میتواند به روشنی اهمالکاری و ساده انگاری تعمدی دولت و برخی از دولتمردان را برداشت کند.
به گزارش خبرنگار سلامت اوشیدا به نقل از راه دانا؛ "...یکی از دردهای درونم این است که نمی توان اپیدمی را با خواهش جمع کرد. فرد، بمب ویروس است و وقتی به او میگوییم چرا ماسک نزدی، می گوید به کرونا اعتقاد ندارم!. چند وقت است که ما داریم التماس میکنیم، اما کدامیک از پروازهای ما منطبق با پروتکلهای بهداشتی است؟نمیدانم چه کسی باید اینها را حل کند. چند ماه است که داریم خواهش می کنیم؟..."
عبارات فوق و آنچه که در پی خواهد آمد، بخشی از اظهارات بی پرده و گلایه آمیز دکتر سعید نمکی، وزیر بهداشت و درمان کشور است که روز سهشنبه هفته گذشته در نشست ستاد استانی پیشگیری و مدیریت بیماری کووید19 آذربایجان غربی اظهار داشت.
دست وزیر این روزها کوتاه و خرمای حوائجش بر نخیل بلند بالا و دست نیافتنی دولت است و همین بر حجم اندوهش میافزاید. وزیری که نه زبان تشریح دارد و نه طاقت سکوت سخنان رمز آلودش در طول چند ماه گذشته خطاب به کسی یا کسانی که در مقابل خواستههای علمی و کارشناسی او و همکارانش مقاومت میکنند، مصداق بیتالمثلی است که میگوید: "گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من/ آنچه البته به جائی نرسد فریاد است"!
بدون تردید میتوان اظهارات وزیر بهداشت در سفر آذربایجان غربی را اتمام حجتی رسمی قلمداد کرد.
چند نفر جریمه و کدام جاده بسته شد؟/ یک اتوبوس در تهران اضافه نکردند
نمکی در بخش دیگری از سخنان در سفر آذربایجان غربی با اشاره به حجم مشکلات لاینحل کرونا میگوید: نمیدانم چه کسی باید اینها را حل کند؟ چند ماه است که داریم خواهش میکنیم؟ چقدر من و همکارانم باید التماس کنیم؟ کجای دنیا وزیر بهداشت و پرسنل بهداشت و درمان دارند التماس میکنند؟ اینجا وزیر بهداشت تمنا میکند، خواهش میکند و زانو میزند، اما کسی گوش نمیدهد. کدام یک از اتوبوسهای ما منطبق با اصول پروتکلهای بهداشتی است؟ در تهران اعلام کردهایم که داخل شهر منبع توسعه ویروس است که با جهشهایی که ویروس پیدا کرده، قدرت سرایتش ۱۰ برابر شده است. گفتند تا پایان اردیبهشت اتوبوس اضافه میشود، اما یک اتوبوس هم اضافه نشد.
وزیر بهداشت ادامه میدهد: در ستاد ملی تقاضا کردیم که هر کس که ماسک نزد، جریمه کنید، اما بروید آمار را دربیاورید که چند نفر را جریمه کردند. گفتیم جاده ببندید، چندتا را بستند؟ اینطور که نمی شود اپیدمی جمع کرد. اگر این بال شکسته ما را ترمیم نکنند، اپیدمی در این مملکت جمع نمیشود. بعد از مدتی هم پرسنل ما خسته میشوند و میروند. اعلام شد که هرکس ماسک نزند، جریمه میشود. من در سه چهار روز قبل در خیابان تماشا کردم که ۴۰ درصد از افرادی که در اتوبوس بودند ماسک نزدند، آیا میتوان به این صورت عفونت را جمع کرد؟ فقط من و همکارانم باید گرفتار بیماری باشیم؟ بیماری که نه دارو دارد و نه واکسن و فقط راهش پیشگیری و فاصلهگذاری است.
به تنهایی -به عنوان وزیر_نمیتوانم کرونا را جمع کنم
دکتر نمکی در دنباله اظهاراتش میگوید: ما این ضعف را که ضعف بزرگی است، داریم. یعنی ضعف عدم حمایت از اجرای پروتکل و ضعف عدم ایستادن در مقابل پروتکلشکن و قانونشکنان و برخورد با آنها. عده زیادی از مردم رعایت میکنند، اما عدهای هم گوش نمیدهند. من در میان مردم حضور دارم، میروم و میبینم که مردم در نانوایی بدون فاصلهگذاری میایستند. بنده به عنوان وزیر بهداشت نمیتوانم به تنهایی این اپیدمی و وضعیت را جمع کنم و جمع کردن آن، همکاریهایی فراتر از این میخواهد.
اجازه نمیدهم خون شهدای سلامت پایمال شود؛ دهانم را باز میکنم
وزیر بهداشت اضافه میکند: اگر روزی قرار باشد که عدم توفیق در مدیریت اپیدمی را به حساب وزارت بهداشت بنویسند، دهانم باز خواهد شد و خواهم گفت که چه کسانی چه کردند. اجازه نمیدهم که خون شهید سلامت پایمال دغدغههای دیگر شود. مثلا روزی چند اتوبوس از مرزهای جنوب شرق این سرزمین با انواع آلودگی مسیر را طی میکند و به چالدران می آیند. من که نمی توانم جلویش را بگیرم، کجا باید اجازه ندهد که اینها بیایند؟ اینها پرواز که نمی کنند، بلکه در طول این سرزمین با خودشان آلودگی می آورند. نه یک روز و دو روز، بلکه آمار دارم که تعداد زیادی از اینها در خانه های افراد در شمال استان شما پذیرایی می شوند تا بتوانند از مرز خارج شوند. دو یا سه اتوبوس می خواهد از مرزی خارج شود، استاندار آنها را جمع می کند و به اردوگاهی در ورامین می فرستند و دوباره برمی گردند و کل مسیر را آلوده کرده و در آنجا ما کانون آلودگی داریم. اینها دردهایی است که اگر برای علاجش فکر نکنیم، این اپیدمی ما را گرفتارتر می کند.
پیشینه زخمی کهنه
این اولین باری نیست که وزیر بهداشت زبان به گلایه گشوده؛ وی بارها از طریق شبکههای اجتماعی گلایه از وضع موجود را در لفافه پیچیده و منتشر کرده بود. وی در روز سوم مهر ماه سال جاری دلنوشتهای احساسی خطاب به سردار حاج قاسم سلیمانی، فرمانده شهید سپاه قدس، در اینستاگرام نوشت که در بخشی از آن آمده بود: «حدود هشت ماه است خودم و یارانم در سراسر کشور یک روز آرام نداریم. هرچه میگوییم همهگیری را نمیشود با التماس و تمنا متوقف کرد، بیفایده است. هرچه التماس و تمنا و فریاد میکنیم که کرونا را نمیشود بدون کمکهای ویژه مهار کرد، کسی باور نمیکند. ولی یادت هست گفتی اگر نتوانی پشتیبانی نیروهایت را فراهم کنی، میمانیم؟ من امروز از سربازانم در جبهه سلامت شرمسارم. مطالباتشان معوق مانده، انبارهایم از سلاح خالی میشود، پاییز سنگینی فرامیرسد. موج حمله جدیدی شکل گرفته، یک میلیارد دلاری که رهبری از صندوق توسعه موافقت کردند، ماههاست به جز سهم کوچکی نگرفتهام. نمیدانم برای کدام کار مهمتر گذاشتهاند؟ شبهای زیادی است با دلنگرانی نخوابیدهام و برای آنکه مردم مشوش نشوند روزه سکوت گرفتهام...».
یک میلیارد یورو صندوق (ذخیره ارزی) چه شد؟
نمکی در اواسط اردیبهشت گذشته، یعنی یک ماه بعد از اعلام رسمی خبر موافقت رهبری با برداشت این مبلغ از صندوق توسعه ملی، در توییتر خود دراینباره به گلایه نوشته بود: «به لطف خدا و با جانفشانی همکارانم در مبارزه با کرونا از قدرتمندترین کشورها جلو افتادیم، اما در مضیقه مالی و در مقایسه با آنها که میلیاردها دلار هزینه کردند، (همکارانم) با حال خراب میپرسند حداقل یک میلیارد یورو صندوق (ذخیره ارزی) چه شد؟ خبرش خرابتر کرد جراحت جدایی/ چو خیال آب روشن که به تشنگان نمایی».
ای کاش ابزاری فراتر از خواهش و التماس داشتم!
سعید نمکی در نوشته ای دیگر که روز ۷ شهریور ۱۳۹۹ در اینستا گرام منتشر کرد نوشت: پس از روزهای سخت و نفسگیر و مهار موارد ابتلا و مرگ و میر در اقصی نقاط کشور با تلاش شبانه روزی همکارانم و شهادت، ابتلا و زمین گیر شدن تعدادی از آنها و نزدیک شدن مجدد مرگ و میرها به سمت دو رقمی، ای کاش توانی، اختیاری، ابزاری یا مددی فراتر از تمنا و خواهش و التماس داشتم تا با این ترددهای بی رویه برای روزهای سخت خیز مجدد بیماری و زحمت و گرفتاری همکارانم مضطرب نمیشدم و تا این حد از
ای کاش میتوانستم با تمسک به شیوههایی سختگیرانه تر و تأدیب اندکی که رعایت نمیکنند و با بی توجهی حقوق شهروندی انبوهی را که رعایت میکنند زیر پا میگذارند، در مهار بیماری توفیقات بیشتری تقدیم مردم نازنین سرزمینم کنم.
گرچه شهادت منتهی آرزوی ما در خدمتگزاری به مردم دردمند کشورمان است، اما ای کاش عزیزترین فرزندان رنج کشیدهمان به عنوان مدافع سلامت قربانی ساده انگاری و بی توجهی گروهی نمیشدند.
ای کاش همگان با رعایت شیوهنامهها فرصت بازتوانی دیگرمان ببخشند تا اگر خدای ناکرده پاییزی سخت در راه بود همکاران رنجورم شاداب و با طراوت همچون گذشته در مقابل هجمه سنگین بیماری تاب آورند.
ای کاش هنگامی که برای تهیه مایحتاج روز مبادا التماس میکنم، گروهی دردنامههایم را تقاضای عادی در شرایط غیر اضطراری نپندارند.
ای کاش خداوند به حرمت شبهای سوزناک عزای حسینی این بلا را از جان ملت امام حسین (ع) و عالم بشریت دور کند.
من اشتباهی وزیر شدم و اشتباه این راه را آمدم
وزیر بهداشت در نوشته ای دیگر که 6مهر99 منتشر شد با توسل به کنایه های همیشگی نوشت: من وزیری هستم که نه سیاسی هستم و نه سیاست بلدم، نه خودم به چنین چیزهایی آلوده کردم، نه رسانه دارم، نه تیم دارم. کسی هستم که وقتی به وزارت بهداشت آمدم، معاونی را تغییر ندادم و با خودم لشکر نبردم. من اصلا اشتباهی وزیر شدم و اشتباه این راه را آمدم. این راه چیزهایی میخواست که من ندارم.
وزیر بهداشت گرفتار منگنه "دولت" و "کرونا"
نمونه های فوق از میان نوشته ها و دلنوشته های فراوان وزیر بهداشت انتخاب و باز نشر شدهاند. نوشتههای که مصداق خار در چشم و استخوان در گلوست. مصداق دردی است که منشا و مظهر آن پیدا نیست و گویا درمانی هم بر این درد مترتب نیست!
اما میتوان قطعات این روح شکسته بسته را در هیئت پازلی هفتبند در کنار هم نهاد و حقیقت رخشان را از میان عبارات آن برداشت کرد. چرا که خواست وزیر بهداشت، خواستهای غیرمنطقی و غیرممکن نیست؛ او برای درمان این درد بیدرمان نیاز به بودجه و منابع مالی دارد.
در این میان دولت نه تنها بودجه مورد نیاز وزارت بهداشت را تامین نمیکند، بلکه هزار میلیارد یورویی که رهبر معظم انقلاب از صندوق توسعه ملی برای مقابله با این بیماری نوپدید تخصیص دادهاند، را هم به حساب وزارت بهداشت واریز نمیکند. و همانگونه که وزیر بهداشت به درستی اشاره کرده است، پیدا نیست که (درصد ناچیزی که به این امر تخصیص داده شده) مابقی این بودجه برای چه امر مهمی در نظر گرفته شده است؟!
درخواست دیگر نمکی تعطیلی تهران به عنوان قلب تپنده کشور و اعمال قرنطینههایی است که با تمسک جستن به آن که فعلا ارزانترین شیوه محسوب میشود، موفق به مهار کرونا شد که باز در این مورد سکوت دولت و شخص حسن روحانی شبههبرانگیز و مملو از بحث است؛ چرا که شخص رئیسجمهور به عنوان فرمانده این میدان نه به درخواست وزیرش تن داده و نه توضیحی در تن ندادن به درخواست وزیر ارائه میدهد؛ فقط رویکردش روزه سکوت است و انتظار دارد مردم به وقت کشی او و دست بر روی دست گذاشتنش کرنش کنند و دعاگوی آستان مبارکش باشند.
در حالیکه قاطبه مردم از اقشار مختلف متفقالقولند که شخص رئیس جمهور مانع اعمال قرنطینه ها و مانع و رادعی در اعمال محدودیت در سفرهای غیر ضروری است.
نکته بعد این است که چرا کمیته انتظامی ستاد ملی مقابله با کرونا که مستقیما تحت نظر وزیر کشور فعالیت میکند، با تخلفاتی چون سفرهای غیر ضروری، و هنجارشکنیهایی چون عدم استفاده از ماسک و نادیده گرفتن الزاماتی که در پروتکلهای بهداشتی آمده، واکنش نشان نمیدهد و به عنوان کمیته ای خنثی و ناکارآمد صرفا به ستادی الصاق شده که این ستاد از نداشتن بازوی اجرایی در حیطه نظم و نظام جامعه رنج می برد!
به نظر میرسد هنوز ابعاد مخرب و مرگآفرین کرونا بر شخص وزیر کشور پوشیده است و وی از تبعات این بیماری بیخبر است. چرا که بر اساس اخبار موثق که به علت پارهای از ملاحظات تا کنون پوشیده مانده، وزیر بهداشت در چند ماه گذشته حجم این تلفات را به شخص وزیر کشور طی نامهای گوشزد کرده و از وی تقاضا کرده بود که شهر تهران و برخی مناطق را در مدتی معلوم تعطیل کنند تا از این رهگذر امکان فراگیری و اپیدمی کرونا را به حداقل برسانند.
اما آنگونه که از شواهد و قرائن بر میآید این هشدار نیز به قیمت جان باختن کرور کرور شهروند بی گناه جدی گرفته نشد و به تداوم سکوت اکتفا شد؛ رویکردی که گویا یکی از ارکان رکین مدیریتهای کلان دولتی در کشور است!
انتهای پیام/خ
کد مطلب: 71988
آدرس مطلب: https://www.oshida.ir/vdcc4oqm.2bqs48laa2.html