سیاست‌های پاندولی واشنگتن چطور آن‌ها را از میز مذاکره با تهران دور کرد؟

11 تير 1398 ساعت 11:51

سیاست‌های متناقضی که واشنگتن علیه تهران در پیش گرفته است هر روز پنجر‌های بیشتری از دیپلماسی برروی کاخ سفید می‌بندد.


کاخ سفید در واکنش به افزایش میزان ذخیره اورانیوم غنی شده ایران، در ادامه اقدامات یکجانبه خود بر احیای سیاست غنی سازی صفر در برابر جمهوری اسلامی تاکید کرده، هم زمان، دونالد ترامپ، رئیس جمهوری آمریکا نیز هشدار داده است که حکومت ایران با آتش بازی می‌کند. مجید تخت روانچی نماینده دائم ایران در سازمان ملل اما، در گفت وگو با شبکه سی ان ان از تحریم‌های یکجانبه واشنگتن به عنوان جنگ اقتصادی و اشاعه تروریسم اقتصادی علیه تهران یاد کرد.همچنین اعلام کرد که ایران در شرایط تهدید و فشار (اعمال حداکثری تحریم ها) مذاکره نمی‌کند. سیاست‌های پاندولی واشنگتن چطور آن‌ها را از میز مذاکره با تهران دور کرد پس از گفت وگوی مجید تخت روانچی با شبکه سی ان ان و فرید زکریا مجری شناخته شده، بر روی خروجی این شبکه تحلیلی شکل گرفت که سیاست‌های دونالد ترامپ را در برابر ایران به چالش کشید. بسیاری از صاحب نظران غربی بر این باورند که تحریم‌های گسترده و یکجانبه آمریکا علیه ایران که با اجماع جهانی همراه نیست و در پاره‌ای از موارد با مخالفت هم رو برو است، نه تنها تهران را مجبور نمی‌کند که پای میز مذاکره‌ای بیاید که واشنگتن آن را ترک کرده بلکه هر تحریمی که وضع می‌شود یک قدم تهران را از میز مذاکره دور می‌کند؛ بنابراین اگر کاخ سفید و در راس آن دونالد ترامپ که ادعا می کند قصدش از تکرار واژه مذاکره، تنها گرفتن عکس یادگاری نیست باید در جهت کاهش تحریم‌ها گام بردارد. برای روشن شدن این رویکرد و مشخص شدن هدف آمریکا از در پیش گرفتن سیاست یکجانبه گرایی ابتدا باید به صورت مختصر با مفهوم این واژه آشنا شده تا در ادامه به تحلیل ابعاد گسترده آن بپردازیم و در سایه این تحلیل‌ها راهکار مناسب را در این شرایط محک زد. سیاست‌های پاندولی واشنگتن چطور آن‌ها را از میز مذاکره با تهران دور کرد یک جانبه گرایی چیست؟ یک‌جانبه‌گرایی هر گونه آموزه یا برنامه‌ای است که از اقدام یک‌جانبه حمایت می‌کند. چنین اقدامی ممکن است با بی‌اعتنایی به جانب‌های دیگر یا همراه با ابراز تعهد به سمت‌وسویی باشد که دیگر طرف ها با آن موافق باشند. یک‌جانبه‌گرایی نو واژه‌ای است که به‌عنوان نقیضی برای چندجانبه‌گرایی رایج شده‌است. این دو لفظ به همراه یکدیگر ممکن است به تفاوت‌هایی در رویکرد‌های سیاست خارجی به مسائل بین‌المللی اشاره کنند. وقتی توافق جانب‌های متعدد لازم است مثلاً در زمینه‌ی سیاست‌های تجارت بین‌المللی حامیان یک‌جانبه‌گرایی معمولاً توافقات دوجانبه را ترجیح می‌دهند. چرا یکجانبه گرایی به اولویت آمریکا تبدیل شد؟ هنری کیسینجر وزیر سابق امور خارجه آمریکا معتقد است جهان به سوی بی‌نظمی در حال حرکت است و نظم وستفالیایی ( تشکیل دولت_ملت) در حال فروپاشی است؛ بنابراین غرب باید با تدوین طرح ژئواستراتژیک در منازعات جدید جهانی، حضوری فعال داشته باشد وگرنه بی‌نظمی در جهان حاکم شده و در نهایت چین، هند و روسیه به تدریج جایگاه غرب را تصاحب خواهند کرد. او معتقد است در این شرایط جهان در انتظار ایجاد یک نظم جدید به دست واشنگتن است. در این نظم جدید آمریکا باید علاوه بر تضعیف نهاد‌ها و سازمان‌های بین‌المللی تا تحمیل شرایط نامتقارن بر آنها، بر سایر قدرت‌های منطقه‌ای برتری یابد. لغو عضویت آمریکا از قرارداد مشارکت فرااقیانوس آرام، قطع بودجه یونسکو، خروج از معاهده آب و هوایی پاریس، تهدید خروج از نفتا، خروج از برجام، انتقال سفارت آمریکا به بیت‌المقدس و در یک کلام اتخاذ رویکرد یکجانبه‌گرایی در معنای تامین منافع آمریکای منهای جهان، جملگی مصداق این ادعاست. اما درباره برجام می‌توان سناریو‌های مختلفی برای واکنش دیگر طرف‌های این توافق مد نظر داشت. این روز‌ها نیز شاهد هستیم که دونالد ترامپ که از زمان حضورش در کاخ سفید خروج از توافق آب و هوایی پاریس را رقم زد امروز این اقدام یکجانبه را به ابزاری برای باج گیری خود تبدیل و اعلام کرده است که در صورت همراهی صد در صدی پاریس با واشنگتن در قبال تهران، واشنگتن می‌تواند درخصوص حضور دوباره اش در این معاهده جهانی آب و هوا تاملی داشته باشد. ترامپ به خوبی مطلع است که این توافق بدون مشارکت آمریکا چندان کارآیی نخواهد داشت، چرا که این کشور بزرگترین عامل انتشار گاز‌های گلخانه‌ای در جهان است، بنابراین توافق‌های این چنینی می‌تواند به پاشنه آشیل واشنگتن برای تحت فشار قراردادن کشور‌ها و به بازی گرفتن توافقات بین المللی باشد. سیاست‌های پاندولی واشنگتن چطور آن‌ها را از میز مذاکره با تهران دور کرد آیا تعامل با اروپا ایران را از یکجانبه گرایی آمریکا مصون می سازد؟ بر اساس مولفه تراز تجاری بی‌شک اروپا در نهایت جانب واشنگتن را خواهد گرفت، اما تاکید صرف بر اقتصاد، تحلیل تقلیل‌گرایانه خواهد بود؛ چراکه روابط آمریکا با اروپای امروز را باید در تعاملات فراآتلانتیک جست وجو کرد. از سوی دیگر باتوجه به اینکه اروپایی اصولاً پایبندی به توافقات بین‌المللی برای اروپایی ها یک ارزش به شمار می آید، سیاست‌ها و رویکرد های ترامپ در قبال توافقات بین المللی، اروپا را نسبت به واشنگتن بدگمان کرده است، به همین دلیل هرچند منافع اقتصادی اروپا در برجام نسبت به منافع آمریکا ناچیز است، اما منافع سیاسی، امنیتی و هویتی اروپا در برجام حیاتی است. در نتیجه بحران سوریه، سیل پناهندگان و مهاجران از سوریه و منطقه رهسپار کشور‌های اروپایی شده است، طی این مدت حملات تروریستی در داخل خاک اروپا افزایش یافته و افکار عمومی به شدت مضطرب شده تا جایی‌که علاوه بر افزایش واکنش‌های نژادپرستانه در جوامع اروپایی، احزاب راستگرای افراطی نیز فرصتی برای ظهور و بروز مجدد یافته‌اند. همه این‌ها امنیت، هنجارها، ارزش‌ها و کلیه دستاورد‌های اروپا را به خطر افکنده است. اروپای امروز به سیاست‌های پاندولی ترامپ آگاه است و خواهان ثبات و امنیت در خاورمیانه و جهان است. از این‌رو به نظر می‌رسد اروپا از یک‌سو کماکان متحد استراتژیک آمریکاست و بر این اتحاد باقی خواهد ماند، اما از سوی دیگر اروپای کنونی نقش «تعدیل‌کننده» سیاست‌های پاندولی ترامپ در قبال جهان را دارد. این همان شرایطی است که ایران و اروپا را به یکدیگر وابسته می‌سازد به شرط آنکه طرفین منافع امنیتی یکدیگر را درک کنند. در این چارچوب ایران می‌تواند با لحاظ و درک منافع امنیتی اروپا به تداوم مبارزه با تروریسم و جلوگیری از شکل‌گیری دولت‌های ورشکسته در منطقه ادامه دهد و اروپا می‌تواند با تشکیل کنسرسیوم اروپایی متشکل از شرکت‌های متوسط، تاسیس بانک اروپایی برای تبادلات ارزی با ایران و بازگشت قانون مسدودکننده(blocking regulations) که برای نخستین بار در سال ۱۹۹۶ در در راستای حفاظت از تجارت شرکت‌های اروپایی با لیبی و کوبا از تحریم‌های آمریکا انجام شد این بار برای ایران موجبات حفظ و تثبیت برجام بدون آمریکا را فراهم آورند. سیاست‌های پاندولی واشنگتن چطور آن‌ها را از میز مذاکره با تهران دور کرد ایستادگی در برابر یکجانبه گرایی آمریکا در سایه نگاه به شرق امکان پذیر است؟ چین که خود را در آستانه ظهور و بروز در قامت یک قدرت جهانی یافته، برای دست یافتن به قدرت هژمونی جهانی، سیاست انزواطلبی آمریکای اوایل قرن بیستم را سرلوحه قرار داده است. در این چارچوب چین فعلاً از رویارویی جدی با آمریکا حذر می‌کند چراکه اولیت آنها ادامه تعاملات اقتصادی با واشنگتن است. با این وجود به نظر می‌رسد پکن در موازنه قدرت جهانی مسیر مقتدرانه‌ای را ترسیم کرده است. برای مثال طرح «احیای جاده ابریشم» روندی است که قطعاً واشنگتن به راحتی از کنار آن عبور نخواهد کرد. هرچند آمریکا و متحدان منطقه‌ای آن‌ها سعی کرده‌اند از طریق پروژه ایران‌هراسی و امنیتی کردن وضعیت ایران، چینی‌ها را متقاعد سازند که مسیر عبوری جاده ابریشم از ایران مسیری پرریسک خواهد بود، اما وضعیت ژئوپولتیک ایران و ساختار فرهنگی آن به این راحتی‌ها برای طرح جسورانه چینی‌ها قابل چشم‌پوشی نیست. خروج آمریکا از برجام، بهترین فرصت برای ایران است تا قراردادی قطعی با چین در طرح «یک کمربند؛ یک جاده» منعقد سازد. افزایش سهم ایران در بانک «سرمایه‌گذاری زیرساخت آسیا» در قبال بخشی از فروش نفت، تردید چین در قبال انعقاد و اجرایی شدن پروژه‌های مشترک بین دو کشور را در چارچوب وابستگی متقارن امنیتی برطرف خواهد کرد، موضوعی که در درجه بالاتر موجب مقاومت چین در برجام و مقابله با اقدامات یکجانبه‌گرای آمریکا در شورای امنیت خواهد بود. سیاست‌های پاندولی واشنگتن چطور آن‌ها را از میز مذاکره با تهران دور کرد سازمان‌های بین المللی آسیایی سدی در برابر یکجانبه گرایی آمریکا با وجود حرکت غیر قانونی آمریکا در خروج یکجانبه از برجام، تهران کماکان نه از روی ترس بلکه به واسطه دکترین حاکم بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران به این توافق متعهد مانده است و از طریق رایزنی های چهره به چهره با قدرت‌های مهم جهانی در صدد کسب اجماع جهانی بوده و اعتقاد خود به استفاده ابزار دیپلماسی و تنش‌زدایی در منطقه و جهان را حفظ کرده است. هرچند به دنبال کوتاهی اروپا در قبال غرب امروز تهران بخشی از تعهداتش در برجام راکاهش داده است، اما همانطور که مقامات کشورمان هم تایید کردند این کار مطابق مفاد خود توافق هسته ای انجام شده که براساس آن به ایران این اختیار را داده اند در صورتی که طرف‌های مقابل در اجرای تعهدات برجام کوتاهی کردند؛ متقابلاً این حق و اختیار به تهران هم داده شده که از اجرای تعهداتش بکاهد. بیان این صحبت‌ها در تریبون‌های بزرگ جهانی مانند شانگهای و سایر اجلاس منطقه ای این مزیت را برای کشورمان به همراه دارد که ایران متهم به کم کاری و نقض تعهد در برجام نمی‌شود بلکه با شفاف سازی و تبیین درست سیاست‌های خود، همراهی و حمایت قدرت‌های مهم جهانی را هم کسب خواهد کرد. تبیین چنین سیاست مهمی توسط رسانه‌های داخل کشور، می‌تواند زمینه سوء برداشت و بهانه گیری برای جریان‌های تندرو در آمریکا ایجاد کند. اما وقتی رئیس جمهوری در جمع قدرت‌های مهم شرقی که دو قدرت‌ مهم آن (چین و روسیه) عضو برجام هستند؛ مواضع کشورمان را بیان می‌کند، به نوعی حمایت این کشور‌ها را هم نسبت به سیاست‌های جدید تهران جلب می‌کند. دو قدرت مهم منطقه یعنی چین و روسیه هرکدام به نوعی از سیاست‌های ترامپ به سطوح آمده اند. چین بر سر مسأله تعرفه‌های تجاری و روسیه به خاطر تمدید تحریم‌های مربوط به جدایی کریمه و مسائل امنیتی و نظامی در مرز‌های غربی‌اش با مشکلاتی مواجه شده و به واسطه همین تنش آفرینی های واشنگتن، امروز ترامپ با طیفی از چالش‌ها در جای جای دنیا مواجه است و تقریباً همه قدرت‌های بزرگ جهانی از سیاست‌های غیر قابل پیش‌بینی و خارج از عرفش، عاصی هستند. این شرایط فرصتی را برای ایران فراهم کرده که با همصدایی و همنوایی با کشور‌های زخم دیده از آمریکا مثل پکن و مسکو، فضایی جدید برای مقابله با یکجانبه گرایی کاخ سفید ایجاد کنند، با توجه به اینکه در حال حاضر تمام تلاش ترامپ و تیمش بر ایجاد ائتلاف جهانی علیه ایران است اتخاذ چنین رویکردی از سوی قدرت های منطقه و فرا منطقه اهمیت ویژه ای می یابد. در این شرایط ایران هر چقدر بتواند با یک دیپلماسی تهاجمی قدرت‌های اروپایی، روسیه و چین را به سمت خود جلب کند و این قدرت‌ها را نسبت به پیامد‌های رفتار ترامپ آگاه کند، به همان نسبت در مقابله با سیاست‌های تحریمی ترامپ موفق‌تر عمل خواهد کرد. انتهای پیام/


کد مطلب: 67293

آدرس مطلب: https://www.oshida.ir/vdcgwx93.ak9uy4prra.html

اوشیدا
  https://www.oshida.ir