داخلی آرشيو خبر صفحه اجتماعی
امتیاز مثبت 
۰
 
اندیشکده مطالعات امنیت ملی بررسی کرد:
چهار سناریوی پساکرونایی برای آینده جهان و خاورمیانه/ آیا یک نظم غیرلیبرال به رهبری چین شکل خواهد گرفت؟
کد مطلب: ۷۰۰۹۵
تاریخ انتشار:سه شنبه ۶ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۲۲:۰۶
یک سال دیگر جهان چگونه خواهد بود، و بیماری کرونا چه تأثیری بر خاورمیانه می‌گذارد؟ آیا بحران کرونا باعث ایجاد روندهای جهانی جدید می‌شود؟ نظم جهانی جدیدی که در نتیجه کرونا شکل می‌گیرد چگونه خواهد بود؟
چهار سناریوی پساکرونایی برای آینده جهان و خاورمیانه/ آیا یک نظم غیرلیبرال به رهبری چین شکل خواهد گرفت؟

به گزارش اوشیدا ؛ به نقل از سرویس جنگ نرم مشرق - اندیشکده مطالعات امنیت ملی رژیم صهیونیستی در مقاله‌ای به قلم ایتای برون معاون بخش پژوهش و ارزیبای‌های این مؤسسه نوشت: یک سال دیگر جهان چگونه خواهد بود، و بیماری کرونا چه تأثیری بر خاورمیانه می‌گذارد؟ در مقاله حاضر، چهار سناریوی محتمل ارائه می‌شود: «تداوم»، که بر اساس آن پس از یک وقفه موقتی چند ماهه، روندهای جهانی و منطقه‌ای دوران پیش از کرونا از سر گرفته می‌شود؛ «انقلاب»، که بر اساس آن تغییری بنیادی در الگوهای زندگی قبل از بحران ایجاد می‌شود و جهان برای یک نظم جهانی غیرلیبرال جدید به رهبری چین آماده می‌شود؛ «فروپاشی»، که بر اساس آن همه بازیگران جهانی شدیداً از بحران آسیب می‌بینند و ساختار شکننده نظام بین‌المللی در آشوب فرو می‌غلتد، و از جمله موج جدیدی از قیام‌ها در خاورمیانه پدیدار می‌شود؛ و در نهایت «بازسازی»، که طبق آن آمریکا ابتکار عملش را بازمی‌یابد و تلاشی بین‌المللی را برای ترمیم نظم جهانی لیبرال و حل درگیری‌های مضر ازسرمی‌گیرد. مقاله حاضر، تلاشی برای پیش‌بینی آینده نیست، بلکه یک ابزار برنامه‌ریزی است که می‌تواند در اندیشیدن به آینده و آمادگی برای آن به ما کمک کند. این مؤسسه صهیونیستی به مقامات این رژیم هشدار می‌دهد که هر یک از این سناریوها چالش‌هایی جدی را پیش روی رژیم صهیونیستی قرار می‌دهد که باید قویاً بر آن‌ها نظارت کرد و خود را برای مواجهه با آن‌ها آماده کرد.


مخاطبان گرامی، محتوا و ادعاهای مطرح‌شده در این گزارش، صرفاً جهت تحلیل و بررسی رویکردها و دیدگاه‌های اندیشکده‌های غربی منتشر شده است و ادعاها و القائات احتمالی این مطالب هرگز مورد تأیید مشرق نیست.


این اندیشکده صهیونیستی در ابتدای مقاله خود می‌نویسد: طی چند هفته اخیر، تحلیلگران، مفسران، و دست‌اندرکاران بر سر پیامدهای جهانی ویروس کرونا بحث کرده‌اند. اگرچه دیدگاه‌های متنوعی وجود دارد، اما در اکثر موارد این بحران به عنوان یک رویداد اساسی در ابعاد تاریخی توصیف می‌شود که سبب تغییر عملی در جهان ما می‌شود. از این لحاظ بحران فعلی شبیه بیماری‌های همه‌گیر، جنگ‌های جهانی، بحران‌های اقتصادی جهانی، و دیگر رویدادهای تاریخی برجسته در گذشته است. شماری از دعاوی متضاد حیاتی نیز مطرح می‌شود، نظیر این‌که آیا بحران کرونا باعث ایجاد روندهای تاریخی جدید می‌شود، یا روندهای فعلی را تسریع می‌کند؟ و مسلماً این‌که تصویر نظم جهانی جدیدی که در نتیجه اثرات ویروس کرونا شکل می‌گیرد چگونه خواهد بود؟

بحث پیرامون پیامدهای احتمالی بحران کرونا در آینده دارای ارزش عملی است، و بنابراین باید در کنار تلاش‌ها برای مدیریت خود بحران، ادامه یابد. چنین بحثی برای درک تأثیر بلندمدت تصمیماتی که اکنون گرفته می‌شود، برای شناسایی تهدیدها و فرصت‌ها، و نیز برای تسهیل اقداماتی که واقعیت را به نحوی مطلوب شکل خواهند داد، دارای اهمیت حیاتی است. ابزاری که در این مقاله استفاده شده است «آینده‌های احتمالی» است، یعنی مجموعه‌ای از سناریوهای فرضی بر مبنای شرایط فعلی که روایت‌های راهبردی متنوعی را در مورد جهان به طور کلی، و خاورمیانه به طور خاص در یک بازه زمانی یک ساله تا آوریل ۲۰۲۱، روایت می‌کنند. بنابراین کاری که انجام می‌شود تلاشی برای پیش‌بینی آینده نیست، بلکه یک ابزار برنامه‌ریزی است که می‌تواند در اندیشیدن به آینده و مهیا شدن برای آن به تصمیم گیران و عموم مردم کمک کند.

بحران کرونا در پایان دهه‌ای آغاز شد که مشخصه‌های آن عبارت بودند از رقابت راهبردی فزاینده بین قدرت‌ها، قیام‌های منطقه‌ای مستمر در خاورمیانه، جهانی‌شدن که مرزهای فیزیکی را کم‌رنگ کرد، و یک انقلاب اطلاعاتی که نظم‌های جهانی را تغییر داده است. سناریوهای حاضر بر مبنای این فرض بسط می‌یابند که بحران کرونا به سه طریق اساسی بر واقعیت تأثیر می‌گذارد: (الف) بازیگران جهانی و منطقه‌ای رقیب را وادار می‌کند تا به طریقی سازمان یابند که می‌تواند سبب تغییر و نابودی ساختار پیشاپیش شکننده نظم موجود شود؛ (ب) روال عادی زندگی را متوقف می‌سازد، و بنابراین سبب بروز رویدادها و روندهای قابل توجهی می‌شود که در غیر این صورت بروز نمی‌کردند؛ (ج) مکانیسمی برای کشتار و نابودی است، که سبب آسیب مستمر به سلامت عمومی، اقتصادها، و تعاملات اجتماعی شده است.

سناریو ۱ – تداوم: یک وقفه موقتی و بازگشت به روندهای سابق

بر اساس این سناریوی خوش‌بینانه، اکثر کشورها تا تابستان ۲۰۲۰ گسترش ویروس را کنترل می‌کنند، و برخی از اقتصادهای بزرگ‌تر به سطحی از فعالیت مشابه با وضعیت قبل از بحران بازمی‌گردند: چین در سه ماهه سوم سال جاری، ایالات متحده در سه ماهه چهارم، و اروپا در سه ماهه اول سال ۲۰۲۱. صنایعی نظیر هواپیمایی، توریسم، و رستوران‌داری شدیداً آسیب می‌بینند، اما دیگران رشد می‌کنند، و بخش خدمات‌رسانی و دورکاری رشد بیشتری را تجربه می‌کنند. تا اواخر سال ۲۰۲۰، زندگی به تدریج به حالت عادی برمی‌گردد، و وضعیت به مانند سابق می‌شود، حتی اگر اقدامات احتیاطی ضروری نیز همچنان صورت گیرد. پروازها از سر گرفته می‌شود، کارمندان به محل کارشان برمی‌گردند، و مکان‌های رفاهی و تفریحی به تدریج بازگشایی می‌شوند. نظام آموزشی با آغاز سال تحصیلی جدید به حالت عادی برمی‌گردد.

در این سناریو، نظم جهانی متزلزل و قطبی‌شده تغییری نخواهد کرد، و روندهای بین‌المللی به مانند وضعیت قبل از بحران مسلط خواهند شد. رقابت بین قدرت‌ها ادامه می‌یابد (و شاید حتی تشدید شود)، و دشواری‌های مربوطه در رابطه با مواجهه با چالش‌های جهانی و منطقه‌ای نیز وجود خواهد داشت.

در ادامه سال جاری، ایالات متحده بر انتخابات ریاست جمهوری ماه نوامبر متمرکز خواهد بود، و نتیجه این انتخابات اهمیت اساسی خواهد داشت. در خلال کمپین انتخاباتی، رئیس‌جمهور دونالد ترامپ احتمالاً به متهم کردن چین به خاطر بحران ادامه می‌دهد، و همچنین ممکن است تصمیم بگیرد نیروهای آمریکایی را از عراق، سوریه، و افغانستان خارج کند (به دلیل شمار زیاد ابتلا به ویروس کرونا و تهدیدهای نظامی برای نیروها، و جهت تقویت شانسش برای انتخاب مجدد). یکی ویژگی اصلی کمپین‌های انتخاباتی برای جمهوری خواهان و دموکرات‌ها احتمالاً یک طرح کمک بزرگ به منظور ترمیم اقتصاد ایالات متحده خواهد بود. چین، به سهم خود، اطلاعات و کمک‌هایی در رابطه با کرونا برای کشورهای اروپایی، آفریقایی، و خاورمیانه فراهم می‌آورد، و همچنین تلاش می‌کند تا نفوذش در این نواحی را از طریق سرمایه‌گذاری راهبردی تقویت کند. روسیه در خاورمیانه (از جمله در سوریه) و دیگر مناطق از فرصت‌ها استفاده خواهد کرد. کشورهای اروپایی می‌کوشند تا بر خروجی‌های ناگوار بحران غلبه کنند، و در پس زمینه شدیداً به انتقاد از اتحادیه اروپا ادامه می‌دهند.

در خاورمیانه، ویروس کرونا سبب وخیم‌تر شدن مشکلات بنیادی می‌شود (شکاف‌هایی در حکمرانی و کارایی، بیکاری، فساد، نابرابری، و وابستگی به نفت و کمک خارجی)، اما در این سناریو، رژیم‌ها پابرجا می‌مانند. با این وجود، کاملاً محتمل است که پس از پایان بحران، اعتراضات عمومی‌ای که در سال ۲۰۱۹ گسترش یافت از سر گرفته شود. همه قدرت‌های منطقه برای اجتناب از تشدید تنش‌ها تلاش خواهند کرد، اما مسلماً احتمال تشدید تنش‌ها طی سال آتی (در سوریه، لبنان، و نوار غزه) بر سر مقابله اسرائیل با تهدیدهای فعلی و نوظهور، یا فعالیت گروه‌های شورشی، وجود دارد. در این سناریو، ایران روند جسورانه قبلی‌اش برای سلطه منطقه‌ای و قدرت هسته‌ای را از سر خواهد گرفت.

سناریو ۲- انقلاب: یک نظم جهانی جدید غیرلیبرال به رهبری چین

با گذشت زمان و تداوم بحران، احتمال وقوع سناریو دوم افزایش می‌یابد. اقدامات پیشگیرانه کم و بیش تا پایان سال ۲۰۲۰ و شاید حتی مدتی طولانی‌تر ادامه می‌یابد، خواه به دلیل موج‌های جدیدی از گسترش کووید-۱۹ یا به دلیل ناکامی اکثر کشورها در برداشتن محدودیت‌های اعمال‌شده بر زندگی روزانه بدون متوقف ساختن روند ابتلاهای جدی و مرگ‌ومیرها. در این شرایط، روال روزانه اکثر مردم در جهان به طریقی تغییر خواهد کرد که روندهای ثبت‌شده طی ماه‌های اخیر را تقویت می‌کند – یعنی فاصله‌گذاری اجتماعی، گرایش به سمت کار آنلاین، تکیه بر تحویل کالا و خدمات، و اجتناب از حمل‌ونقل عمومی و مکان‌های شلوغ.

اقدامات چین در پاسخ به انتشار ویروس، برای مواجهه با بحران جاری که بر اساس سناریوی فعلی ادامه می‌یابد، مناسب‌تر هستند. بنابراین ممکن است شکاف چشمگیری بین بازیابی زودهنگام چین (شاید حتی در سه ماهه آخر سال جاری) و مشکلات جاری در فرایند مدیریت بحران و بازیابی دیرهنگام در ایالات متحده، شاید در سه ماهه دوم سال ۲۰۲۱، به وجود آید. در این شرایط، برگزاری انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده در نوامبر ۲۰۲۰ دشوار خواهد بود، و مشروعیت پرسش برانگیز نتایج می‌تواند روند تصمیم‌های حیاتی را مختل سازد.

چین پیشاپیش یک کارزار و پویش روابط عمومی گسترده را به راه انداخته است تا خود را به عنوان یک رهبر جهانی در جریان تلاش برای مبارزه با ویروس کرونا جلوه دهد. در این سناریو، چین می‌تواند از ضعف آمریکا بهره‌برداری کند تا به موقعیتی دست یابد که در بلندمدت به سمت یک نظم جهانی غیرلیبرال بر مبنای حاکمیت دولت-ملت‌های مجزا و قدرتمند که هر یک هویت خاص خود را خواهند داشت، سوق می‌یابد. در چنین نظم غیرلیبرالی، هر دولتی به هویت و حاکمیت همسایگانش احترام می‌گذارد، طوری که همه بتوانند در صلح با هم زندگی کنند و حتی به تجارت با یکدیگر بپردازند. با این وجود، چنین نظمی منکر ایده فرد جهان‌شمول و حقوق مدنی می‌شود، بر مرزها و فرهنگ‌ها تأکید می‌کند، و دولت-ملت‌ها را نسبت به سازمان‌های بین‌المللی در اولویت قرار می‌دهد. چنین نظم جهانی‌ای همچنین از جانب ولادیمیر پوتین رئیس‌جمهور روسیه نیز حمایت خواهد شد.

بیشتر بخوانید:

چگونه چین ‌می‌تواند آمریکا را در پساکرونا پشت سر گذارد؟

نظر ۹ اقتصاددان برجسته درباره اقتصاد پساکرونا

جهان پس از کرونا و نظم جدید در سیاست بین‌الملل

همه‌گیری کرونا سند فروپاشی اتحادیه اروپا را امضا می‌کند؟

مدل چینی خودکامگی سرمایه‌دارانه (یک رژیم مستبد و اقتصاد متمرکز، همراه با یک اقتصاد بازار و استفاده از مکانیسم‌های پیشرفته و مداخله‌گر برای ردیابی و نظارت) می‌تواند با توجه به تداوم وضعیت اضطراری، منبع الهام بخشی با جذابیت فزاینده باشد، حتی در دولت‌های دموکراتیک. مکانیسم‌های ردیابی و کنترل (بر مبنای داده‌های بزرگ و هوش مصنوعی) که در ابتدای بحران به اجرا درآمدند تداوم می‌یابند، و برخی از کشورها نیز ایده «جزایر اینترنتی» ملی را پیاده‌سازی می‌کنند و مانند چین از شبکه جهانی مجزا می‌شوند. چین به سهم خود، از مکانیسم‌های کمک و سرمایه‌گذاری در کشورهای مختلف استفاده خواهد کرد تا به اطلاعات تجاری، امنیتی، و شخصی دست یابد.

در خاورمیانه، این سناریو ممکن است به تفاوت‌های چشمگیری در نحوه مدیریت بحران ویروس در کشورهای مختلف منجر شود. ایران، مصر، اردن، عراق، و کشورهای حاشیه خلیج فارس از سیستم‌های امنیتی قدرتمندشان استفاده خواهند کرد و در مقابله با کرونا موفق‌تر خواهند بود (با کمک چشمگیر از جانب چینی‌ها). این امر احتمالاً در مورد نوار غزه و حکومت فلسطینی در کرانه باختری هم صادق خواهد بود. با این وجود، در مناطق جنگی نظیر یمن، لیبی، و سوریه، احتمالاً یک بحران انسانی بزرگ روی خواهد داد. در این سناریو، برای جامعه بین‌المللی راحت‌تر خواهد بود که تحرکات جسورانه ایران در حوزه توسعه هسته‌ای را نادیده بگیرد. دلیل این امر عمدتاً سلطه چین و روسیه خواهد بود، و اعمال مفهوم زیربنایی نظم جهانی غیرلیبرال مبنی بر حاکمیت مستقل دولت‌های منفرد و عدم تمایل به دخالت در امور دیگران.

سناریو ۳  فروپاشی: نابودی نظم موجود، آشوب، و درگیری‌های خونین

در این سناریوی سوم، شیوع ویروس کرونا تا قبل از ساخت واکسن آن تا ۱۸ ماه یا دو سال دیگر، تحت کنترل درنخواهد آمد. در این صورت، اقتصادهای بزرگ جهان تا حدی زیادی نسبت به قبل از بحران دچار افول می‌شوند، و احتمال بازگشت آن‌ها به حالت سابق تا اواسط دهه جاری محل تردید خواهد بود. در چنین شرایطی، همه بازیگران جهانی در نتیجه بحران شدیداً آسیب می‌بینند، و هرج‌ومرج بر نظم جهانی چیرگی می‌یابد. ایالات متحده موقعیت جهانی‌اش را از دست خواهد داد، و صداهایی شنیده خواهد شد که کارآمدی و ضرورت چارچوب فدرال را زیر سؤال می‌برند. با این وجود، هم چین و هم روسیه در بازیابی شرایط خود و رسیدن به حالت قبل از بحران ناکام می‌مانند (به خصوص در صورتی که آشکار شود دامنه شیوع ویروس در این دو کشور بسیار گسترده‌تر از میزانی بوده که رسماً اعلام شده است).

در این سناریو شاهد یک بحران غذایی جهانی، موج‌های خشونت ملی‌گرایانه، و درگیری‌های خشونت‌آمیز خواهیم بود – حتی در مرکز اروپا. مکانیسم‌های همکاری بین‌المللی (سازمان ملل، اتحادیه اروپا، و سازمان جهانی سلامت) مسکوت می‌مانند، بی‌اثر می‌شوند، یا از هم می‌پاشند.

چنین سناریویی ممکن است به موج جدیدی از قیام‌های منطقه‌ای در خاورمیانه منجر شود، و یک بحران انسانی گسترده، به خصوص در شهرهای شلوغ و کمپ‌های پناهندگان، و نابودی نظام‌های حکومتی را در پی داشته باشد. در این شرایط، جنگ در سوریه ممکن است به طرق گوناگونی از سر گرفته شود؛ حزب‌الله ممکن است در پی فروپاشی مکانیسم‌های دولتی، کنترل لبنان را به دست گیرد؛ در ایران ممکن است اعتراضات خشونت‌آمیز گسترده روی دهد (مانند سال ۲۰۰۹)؛ آشوب کامل ممکن است در نوار غزه گسترش یابد (مانند وضعیت سومالی)؛ و حکومت فلسطینی ممکن است به موجودیت‌های خودمختار محلی تجزیه شود. دولت اسلامی، یا یک سازمان جهادی دیگر، ممکن است از دل چنین قیام‌هایی ظهور کنند و با استفاده از جنگجویان جوان و سرسخت، کنترل نواحی گسترده‌ای از عراق، سوریه، مصر (شبه‌جزیره سینا)، لیبی، یمن، و عربستان سعودی را به دست گیرند.

سناریو ۴- بازسازی: تلاش بین‌المللی به رهبری آمریکا برای حفظ نظم جهانی لیبرال

در چارچوب سناریوی چهارم نیز اقدام‌های پیشگیرانه در مقابله با شیوع کرونا در سراسر جهان و حداقل تا پایان سال ۲۰۲۰ ادامه خواهد یافت. با این وجود، در ژوئن و ژوئیه ۲۰۲۰ گزارش‌هایی منتشر می‌شود که نشان می‌دهد چین واقعاً آمار گسترده ابتلا و مرگ‌ومیر (مثلاً دو میلیون مورد ابتلا و بیش از ۱۰۰ هزار مورد فوتی) را پنهان کرده است. چنین گزارش‌هایی منجر به بحرانی در رهبری چین و استعفای شی جین‌پینگ و وابستگانش می‌شود. به طور همزمان، بسیاری از کشورها تصمیم می‌گیرند از زنجیره تأمین متکی بر چین به عنوان یک مرکز تولیدی جهانی، خارج شوند.

با این وجود، مرکز ثقل این سناریو ایالات متحده است. گمان می‌رود که انتخابات ریاست جمهوری در نوامبر ۲۰۲۰ برگزار شود، و نامزد دموکرات برنده قطعی انتخابات شود. یک ماه بعد، سازمان غذا و دارو واکسنی که در یک مؤسسه پژوهشی آمریکایی ساخته شده است را تأیید می‌کند. ایالات متحده ابتکار عملش را بازمی‌یابد و از ژانویه ۲۰۲۱ با همکاری دموکراسی‌های لیبرال غربی یک تلاش مشترک را به منظور کمک به مقابله جهانی با شیوع کرونا، غلبه بر رکود اقتصادی، حفظ نظم لیبرال، و حل درگیری‌های خونین منطقه‌ای رهبری خواهد کرد. این سناریو اهمیت چشمگیر موقعیت رهبری ایالات متحده را برجسته می‌سازد، که در دوره ترامپ به نحوی مؤثر نادیده گرفته شد. بنابراین انتخابات ۲۰۲۰ همچنین فرصتی برای پیشبرد یک رهبری جدید آمریکایی متناسب با مفهوم لبیرال-دموکراتیک است. این رهبری با دیگر رهبرانی که طی دوران بحرانی فعلی در کشورهای غربی بر سر کار بوده‌اند همکاری خواهد کرد.

در این سناریو، کمک‌هایی نیز در اختیار کشورهای خاورمیانه قرار می‌گیرد. گفتگوهایی پیرامون یک توافق هسته‌ای بهتر با ایران صورت می‌گیرد، و این امر همچنین می‌تواند به تشکیل یک کنفرانس بین‌المللی و فرایندی مشابه فرایند هدایت‌شده به رهبری ایالات متحده در دهه ۱۹۹۰ ختم شود. احتمالاً دور جدیدی از مطالبه گری از رژیم‌های خاورمیانه و دیگر نواحی روی می‌دهد که خواستار حرکت به سمت دموکراتیزه شدن می‌شوند.

نتیجه‌گیری

این اندیشکده صهیونیستی در پایان اینگونه نتیجه‌گیری می‌کند: دو متغیر اصلی زیربنای سناریوهای فوق عبارتند از این‌که تا چه حد می‌توان شیوع ویروس کرونا را کنترل کرد، و این‌که اقتصادها تا چه حد به دلیل نحوه مدیریت بحران کرونا دچار آسیب می‌شوند. مسلماً همه سناریوهای فوق فرضی‌اند و روایت‌های راهبردی محتمل بر مبنای این متغیرها و دیگر روندها را منعکس می‌سازند که برخی از آن‌ها در وضعیت فعلی ریشه دارند. سناریوها به طریقی تعریف شده‌اند که بر یک «خیال‌پردازی باطل» که مشاهده روندهای ممکن را دشوار می‌سازد غلبه شود، و در عین حال محتاطانه از اغراق در مورد اثرات رویدادی که هنوز تمام نشده است اجتناب شود.

ادغام این سناریو در یک روایت اصلی، تحت تأثیر مباحث داغ هفته‌های اخیر پیرامون بحران کرونا، باعث یک سناریوی منطقی می‌شود که بر اساس آن همه بازیگران بین‌المللی در آینده نزدیک درگیر امور داخلی خودشان می‌شوند. با این وجود، رقابت بین قدرت‌ها حول نبرد نوظهور بر سر شکل دادن به روایت مؤثرترین راه برای مدیریت بحران، ادامه می‌یابد. روند نفوذ فزاینده شرق تداوم می‌یابد و شاید حتی تسریع شود. دولت-ملت‌ها قدرتمندتر می‌شوند، زیرا روش‌های آن‌ها معمولاً برای مقابله با بیماری همه‌گیر اثربخش است. جهان کاملاً تغییر نمی‌کند، اما آزادی کمتر می‌شود – اقدامات اضطراری و مکانیسم‌های نظارت مداخله‌گرانه تداوم می‌یابد؛ رونق کمتر می‌شود؛ و بیکاری و فقر افزایش می‌یابد؛ و روندهای جهانی تضعیف می‌شوند – مسافرت‌های هوایی ما کمتر می‌شود، بیشتر در خانه کار خواهیم کرد، تمایل کمتری به تجمع در سطح شهرها خواهیم داشت، و دولت‌ها از انباشت ذخایر راهبردی غافل نخواهند شد و استقلال صنایع اساسی‌شان را حفظ می‌کنند.

بیشتر بخوانید:

جهان پسا کرونا چگونه خواهد بود؟

آمریکا دچار زوال فرهنگی و مدیریتی شده و دیگر شایستگی رهبری جهان را ندارد/ جهان پساکرونا به سمت چین متمایل خواهد شد

تحلیل مجله آتلانتیک از آرایش سیاسی جهان پساکرونا/ آیا اندیشه «چپ» بازسازی خواهد شد؟

این چهار سناریو مؤید تغییراتی در وضعیت امورند. هر یک از آن‌ها پرسش‌هایی را در رابطه با الزامات پیش روی امنیت ملی مطرح می‌کنند: در سناریوی نخست (تداوم)، بررسی این مسئله مهم است که روندها در آوریل ۲۰۲۱ چه تفاوتی با روندهای قبل از بحران خواهند داشت، زیرا شرایطی که در خلال بحران کرونا پیش آمده است منجر به ظهور بستر و زمینه‌ای متفاوت می‌شود که می‌تواند روندهای سابق را تقویت یا تضعیف کند. در سناریوی دوم (انقلاب)، الزامات ناشی از یک نظم جهانی غیرلیبرال به رهبری چین برای خاورمیانه باید مورد بررسی جدی قرار گیرند. در سناریوی سوم (فروپاشی)، بررسی ماهیت احتمالی موج دیگری از قیام‌ها در خاورمیانه، و به خصوص خروجی‌های فروپاشی نظام‌های حکومتی و پیامدهای احیای کمپ جهادگرایان، دارای اهمیت است. در سناریو چهارم (بازسازی)، الزامات نظم جهانی جدید برای خاورمیانه باید مورد ارزیابی قرار گیرد.

رویدادها در محیط راهبردی همچنین می‌توانند دارای الزاماتی برای محیط عملیاتی باشند – ماهیت درگیری‌های نظامی و تقویت نیروهای نظامی، هم در موارد حکومتی و هم در موارد غیر حکومتی. این مسئله نیازمند بحثی جداگانه است، اما مشخصه دوره‌هایی که در خلال آن‌ها دولت‌ها و سازمان‌هایی که تعهدات سیاسی دارند درگیر امور داخلی‌شان می‌شوند عبارت است از رشد سازمان‌های غیردولتی‌ای که فاقد چنین تعهداتی هستند. این امکان وجود دارد که پاسخ نامطلوب همه کشورها به شیوع کرونا، عناصر مختلفی را به سمت اولویت دادن بیشتر به توسعه و دستیابی به تسلیحات بیولوژیک سوق دهد. و نهایتاً، در کشورهای غربی، احتمالاً بودجه‌های ملی صرف احیای اقتصاد و نظام سلامت می‌شود و در مقابل، بودجه‌های دفاعی و بودجه‌های مربوط به دیگر نیازهای مدنی کاهش می‌یابند.

Share/Save/Bookmark