داخلی آرشيو خبر صفحه 
امتیاز مثبت 
۴
 
ناگفته های «دکتر خمر» شهردار سابق زابل
از اتهام زنی های ناجوانمردانه ی عده ای که نان را به نرخ روز می خوردند/با دستمال کثیف هیچ وقت نمی توان شیشه را تمیز کرد
کد مطلب: ۳۶۴۷۵
تاریخ انتشار:سه شنبه ۷ بهمن ۱۳۹۳ ساعت ۱۳:۵۰
با دستمال کثیف هیچ وقت نمی توان شیشه را تمیز کرد؛ دستمال کثیف همین نگاه های بد به شهر داری بود و ما توانستیم اعتماد مردم را جلب کنیم و اعلام کردیم ما عاشقانه خدمت می کنیم و بعنوان یک فرد با مدرک دکترای جغرافیا و برنامه ریزی شهری برای خدمت امده ام، برای خدمتی که خیلی ها از آن ترس داشتند.
از اتهام زنی های ناجوانمردانه ی عده ای که نان را به نرخ روز می خوردند/با دستمال کثیف هیچ وقت نمی توان شیشه را تمیز کرد
به گزارش پایگاه خبری اوشیدا: به نقل از شاهد فردا؛ مدتی است که نام شورای شهر زابل و شهرداری این شهر یک پای ثابت اخبار رسانه های مجازی استان است و هر از گاهی این دو نهاد، سوژه ی خبرسازی خبرنگاران می شوند. داستان از آنجا شروع شد که قرار بود رییس جمهور به استان و متعاقب آن به زابل سفر کند و مسئولان استان در تدارک تشریفات و مقدمات حضور رییس جمهور و هیات دولت به بهترین نحو در استان بودند. نوبت به زابل و برنامه ریزی دیدار عمومی در ورزشگاه شهر که رسید اعضای اصلی ستاد استقبال که عموماً از کارکنان وزارت کشور و استانداری بودند مطابق روال معمول که بار هزینه ای و نیروی انسانی بخش بخش کارها را به عهده ی یکی از دستگاه ها و نهادهای دیگر دولتی می اندازند، از شهردار زابل (خمر) خواستند که کلیه تدارک لازم برای آماده سازی ورزشگاه را بر عهده بگیرد. شهردار که به لطف خلاف قانون های برخی دستگاه ها از جمله استانداری، میراث دار بدهی چند میلیاردی «فرزند آیت الله صدر» شده بود و تقریباً تمام اعتبارات جاری و عمرانی اش را بعلاوه هر چه درآمد داشت ابتدای هر هفته یا دو هفته یک بار، دو دستی تقدیم این فرد می کرد و از طرفی هم میراث دار بدهی های کلان شهرداران قبلی به مردم و کسبه ی شهر بود، در عین تمکین اظهار داشت که شهرداری دستش کاملاً خالی است ولی به احترام رییس جمهور و هیات همراه این کار را انجام می دهد اما استاندرای باید قول مساعدی دال بر تامین اعتبار پس از مراسم و یا گشایشی در «پرونده آقازاده ای به نام صدر» را بدهد که با پاسخ اعوان استاندار مواجه می شود که می گویند: «این مشکل شماست و باید خودتان حلش کنید».

شهردار با یک حساب سرانگشتی که بدهی ۳۰ میلیاردی شهرداری آیا باز هم جای ایجاد دین بیشتر را دارد یا خیر، پاسخی منفی به دست اندر کاران می دهد. استاندار و تیمش که از بدو ورود حساسیت ویژه ای به نیروهای اجرایی و سیاسی منتسب به «دهمرده» استاندار سابق استان داشتند، مترصد این فرصت بودند تا از کاه کوه ساخته و مانع از مطرح شدن «دکتر خمر» به عنوان یک الگوی موفق بومی در اداره امور اجرایی و شهری بشوند؛ با یک برنامه ریزی حساب شده به تحریف پاسخ منطقی «خمر» به «استاندار» پرداختند و یک جمله ی جهت دار و کذب را نقل محافل و جلسات اداری کردند با این مضمون که شهردار زابل گفته: «من یک سنگ از جلوی پای روحانی بر نمی دارم (!)» و درست از همین نقطه بود که استانداری که در واقع بدهکار اصلی به «صدر» بود در نقش مدعی العموم با فشار به دستگاه قضایی باعث بسته شدن کلیه حساب های این نهاد شد و «جناب صدر از ما بهتران» بود که هر هفته با پرواز به زابل می آمد و با توپی پر به بانک می رفت و چند صد میلیونی ناقابل از آن پول بادآورده را می گرفت و چند ده میلیون ناچیز را هم به عنوان هدیه به هر کس از کارمند بانک گرفته تا گدای سر خیابان که سر راهش قرار می گرفت، میداد و می رفت و دوباره یک هفته یا دو هفته بعد سر و کله اش دوباره پیدا می شد و روز از نو و روزی از نو …


فشارهای سیاسی مختلف هم به شهردار شروع شد، عده ای ساده لوح را با قول پست و مقام در شهرداری تحریک می کردند که اعتصاب کنید (البته به وعده هایشان عمل هم کردند) عده ای از مسئولین دولت قبل در شهر را با وعده ی ابقاء تحریک کردند که در جلسات خلاف واقع بگویید و از نارضایی مردم سخن به میان بیاورید، عده ای از مدیران ستادی استانداری هم به بهانه ی استخدام افراد سفارش شده، فشارهای غیر قانونی به شهردار می آوردند و با پاسخ منفی وی شروع به شانتاژهای بی سابقه سیاسی و اجرایی با کارشکنی های مختلف نمودند.



استاندار: وضعیت فعلی سیستان و بلوچستان در بخش آموزش مطلوب نیست


استاندار هم با شگرد همیشگی اش «وعده درمانی» به شورا پیشنهاد برکناری وی را داد تا در ازای این خوش خدمتی با «صدر» مصالحه و اعتبار عمرانی به این شهرداری تخصیص دهد. حتی در مصاحبه با همین رسانه «اوسط» مدعی شد که استانداری برای رفع مشکل بدهی شهرداری مبلغ ۵ میلیارد ریال به شهرداری اختصاص داده ولی شهردار از امضای توافق نامه استنکاف نموده است! با پیگیری ما معلوم شد هیچ پولی در کار نبوده و استاندار با کذب گوئی مدعی امتناع شهردار از تبادل موافقت نامه نموده حال آنکه اصلاً اعضای شورا و شهردار از چنین پیشنهاد و اعتباری مطلع نبودند. حتی پس از اطلاع هم با پیگیری اول به معاونت عمرانی و پس ار آن به یک معاونت دیگر ارجاع داده شدند و در نهایت معلوم شد اصلاً چنین اعتباری وجود خارجی ندارد!
برخی وابستگان … و آقازاده ها که با وجود «خمر» راه را برای ویژه خواری های سابق بسته می دیدند طبیعی بود که همداستان با این جریانات مدام ریش سفیدان و مسئولین و برخی از کارکنان شهرداری را تحریک نموده و چوب لای چرخ توسعه شهر بگذارند. گواه این گفته حضور برخی افراد معلوم الحال در دوره فعلی در شهرداری است؛ افرادی که دارای سبقه ی زمین خواری و … هستند.

در نهایت «رییس دانشگاه زابل» که در چرخش سیاسی و ایدئولوژیکی «دارای فلوشیپ و برد تخصصی» است زیر بار این خواسته ی استاندار رفت و مدت ماموریت «دکتر خمر» را در شهرداری تمدید نکرد؛ همو که در زمان استیضاح وزیر علوم به همراه یکی از نمایندگان سیستان داستانی مضحک و خجالت آور را برای سیستان بوجود آورد.
توضیح: پس از انتشار این بخش از یادداشت «احمد میر» عضو شورای شهر زابل در پیامی کوتاه ضمن تاکید بر صحت تحلیل پیش رو، نکته ای را به ما متذکر شده اند که عین این پیام بدون پیش داوری جهت استحضار خوانندگان محترم در ادامه می آید: «با توجه به نظریه و اعلام «دیوان محاسبات کل کشور» که بر اساس یک ماده واحده قانونی بوده، ادامه همکاری جناب آقای دکتر خمر با شهرداری متوقف شد و الا «دکتر اوکاتی صادق» هیچ نظر سوئی نسبت به ادامه همکاری دکتر خمر در مسند شهرداری نداشته است لذا شایسته است نسبت به اصلاح خبرتان مساعدت فرمایید.(برادرتان احمد میر)»
متاسفانه شورای شهر که در زمان فشارها برای برکناری خمر مقاومت جانانه ای کرد و در نهایت از «محمود اکاتی صادق» رکب خورد، پس از آن، عملکرد مناسبی از خود نشان نداد و در انتخاب سرپرست و پس از آن شهردار با موضعی انفعالی، ضعیف و سوال برانگیز عمل نمود.


شایعاتی مبنی بر صدور یک فقره چک ۵۰۰ میلیون ریالی درست یک روز پس از انتخاب سرپرست جدید و تشکیک در تاریخ آن، اعلام فقط یک گزینه در روز انتخاب شهردار و انتخاب فردی که حداقل برخی اتهامات به وی در محاکم رسمی و قضایی تعیین تکلیف نشده است (مانند روزه شک دار)، از دلایل این گفته است که اگر این شائبه ها تایید شود و منجر به رد صلاحیت گردد نمره منفی دیگری در کارنامه شورای شهر زابل ثبت خواهد شد.
در باب اعلام تنها گزینه هم باید اضافه کرد که یکی از شهرداران شهرهای اقماری بلوک سیستان که شهردار نسبتاً موفقی هم بوده بعلاوه فردی بنام «ع» که متن نامه اعلام حضورش را در بین گزینه ها، «شهلا رضوانی» عضو شورای شهر در جلسه سه شنبه هفته قبل از انتخاب شهردار قرائت کرده بود، نیز جزو گزینه های مطرح بودند که احتمالاً بر خلاف قانون در روز جلسه از لیست حذف شده اند. از طرفی هم این اولین بار است که در کشور انتخاب شهرداری بر خلاف قانون بدون فراخوان قبلی صورت می پذیرد و این هاست که این داستان را کمی ابهام برانگیزتر می کند.


موضوعی دیگر هم که اخیراً توسط رییس شورای این شهر زابل مطرح شده بحث ۹۹ تن سیمان مفقودی است که آن را به دوره «دکتر خمر» حواله داده اند؛ دوره ای که از پاک ترین دوره های عملکردی شهرداری زابل بوده است. در همین رابطه هم «شهردار جدید» برای اینکه به قول معروف «گربه را دم حجله بکشد» از «اوشیدا» یکی از سایت های فراگیر و مردمی سیستان شکایت کرده و اتفاقاً امروز (ششم بهمن) اولین جلسه رسیدگی به این پرونده است که حتماً افکار عمومی و رسانه ها این پرونده را با حساسیت ویژه ای پیگیری خواهند کرد.
صرف نظر از اینکه فقدان ۹۹ تن سیمان در دوره کدام شهردار رخ داده باید از «بزی» رییس شورای شهر پرسید که مگر در همان دوره، شما مسئول شورا نبودید که حالا بجای پاسخگوئی به فرافکنی می پردازید و مگر شما نماینده مردم در شورا نیستید چه اگر این ادعای شما صحیح است و مدارکی در دست دارید، چرا بدنبال طرح شکایت از افرادی که این خیانت را کرده اند، نیستید؟! در خصوص این اتهام وارد شده ی شورای شهر (۹۹ تن سیمان) هم طی چند روز آینده مصاحبه و گزارش تفصیلی دیگری را هم جهت استحضار افکار عمومی استان منتشر خواهیم کرد و همه ی علاقه مندان را به پیگیری این مهم دعوت می نماییم.
در ادامه توجه مخاطبان را به متن کامل مصاحبه دکتر خمر که حدود یک ماه قبل توسط خبرنگار شاهدفردا” صورت گرفته است، جلب می نماییم:
ساعت ده صبح از پله های ساختمان دانشکده ی ادبیات دانشگاه زابل بالا می روم و تابلویی توجه ام را جلب می کند؛ دفتر دکتر غلامعلی خمر، مردی که در طول یک سال خدمتش در شهرداری زابل تلاش کرده بود تا سیمای واقعی فرهنگ و هنر سیستان و سیستانی را در شهر زابل به نمایش بگذارد و این فرهنگ کهن را به رخ جهانیان بکشد و با افتخار بگوید «سیستان و سیستانی فرهنگ کهن، پر بار و والایی دارند» او آمده بود تا با فکر و اندیشه ای نوع و خلاقانه و با بصیرتی بسیط از اوضاع و احوال اجتماعی و اقتصادی و جغرافیایی شهری چون زابل که در طول سال ها، به خاطر توقف مسئولیت پذیری مدیران قبلی رو به انحطاط و ویرانی رفته بود را بازسازی کند و الگوی مناسبی از شهرسازی و ایده ای نو و امروزی را همگام با پیشرفت تمدن و فرهنگ اصیل سیستان ارایه نماید.
به راستی که «دکتر خمر» نمونه بارزی از فکر و ایده و خلاقیت و نوع آوری در عرصه شهرسازی و معماری اسلامی بومی است چرا که او در مدت مدیریتش در شهرداری علاوه بر علم و دانش خود در حوزه دانشگاهی و جغرافیایی و شهرسازی از ایده های اندیشمندان و دانشگاهیان و هنرمندان و سایر صاحب نظران در حوزه شهرسازی، استفاده می نمود تا هر آنچه لایق فرهنگ کهن سیستانی است در این کهن شهر زابل از شرق ایران همچون خورشید طلوع کند تا تلالوی بازتاب آن در اقصی نقاط این سرزمین بر تابد شاید همگان بدانند سیستانی شایسته بهترینهاست و آبادانی فقط با همت تحقق پیدا می کند نه با لم دادن بر صندلی ها؛ که این با داشتن یک شهر مدرن و زیبا که با فرهنگ و هنر مردمانش همسو باشد، بازتاب بهتری خواهد داشت. این بازتاب را دستان توانا و اندیشه روشنگرای مردی می خواست به سیستان و اجتماع بزرگ سیستانیان هدیه کند که دوست داشت علاوه بر مدیریت خوب و توانمند، الگوی خدمتگذاری خوب را در سیستان پایه گذاری کند تا الگوی مناسبی باشد برای آنانی که سنگ گران قیمت محرومیت ها و کهن فرهنگ این دیار را به سینه می کوبند و هزار جریب وعده می دهند و دو مثقال همت سازنده ندارند!
متاسفانه از آنجایی که «دکتر خمر» کمر همت به آبادگری شهر زابل بسته بود بعضی ها نخواستند زلال بودن سیستان را به تماشا بنشینند تا از این آب گل آلود ماهی بگیرند و …
پس از سلام و احوالپرسی باب سخن را با «دکتر خمر» باز می کنم و از ایشان می پرسم:
بعنوان یکی از اعضای هیئت علمی دانشگاه زابل و به عنوان فردی که در حوزه مدیریتی اش صاحب اسم و رسم و توان علمی بالا و کار آمد است در مورد سیستان توضیحاتی بدهند.
او می گوید: شهر زابل و منطقه سیستان یک منطقه تاریخی و تمدن ساز با بسیاری از افتخارات که نه برای سیستان و استان سیستان و بلوچستان و نه ایران که برای کل دنیا و همه جهانیان مطرح است؛ شهر سوخته با ۶۰۰۰ سال قدمت یکی از شهرهای پیشرفته و مدرن دنیای قدیم در منطقه سیستان است که سینوهه در کتاب خود از آن نام می برد. وقتی که ما اولین جراحی مغز را در دنیا داریم، اولین انیمیشن جهان را داریم و این که ما خواستگاه آسیاب های بادی جهان هستیم همه از افتخارات سیستان و سیستانیان است.
همه فکر می کنند سیستان و زابل یک منطقه و شهر بسیار کوچک است ولی عموماً عظمت شهر زابل را نمی دانند که در چه جایگاه تاریخی و سیاسی و اجتماعی و اسلامی قرار دارد. این سرزمین دارای تاریخ کهن است، روزی در اینجا مردانش بر روی شتر ایستاده بار می گذاشتند و این توان و قدرت اکنون در این سرزمین وجود دارد. اینجا سرزمینی است که نه یک رستم بلکه هزاران رستم دارد. شهیدانی که سرزمین سیستان تقدیم انقلاب نموده است افرادی پاک و مخلص و شجاع بوده اند که سوار بر رخش رشادت شربت شهادت نوشیدند اینهاست که لازم می نماید که پیشینه تاریخی سیستان را نباید نادیده گرفت. اینجا سرزمین مردمی است با توقعات بالا و منطقی.
سیستان قابلیت های بسیاری دارد در جهت شکوفایی و اظهار وجود. منطقه ای در شرق ایران و هم مرز با فقیرترین کشور دنیا. یک تنگه احد است و یک نقطه استراتژیک که آبروی نظام جمهوری اسلامی ایران را در کشورهای همسایه شرقی می خرد زیرا تجار و توریسم و افرادی که از سیستان وارد افغانستان می شوند بین ایران و افغانستان باید شاهد تفاوت ها باشند؛ سیستان صاحب فرهنگ کهن و تاریخ پر باری است.

با توجه به اینکه شما اولین شهردار PHD در استان سیستان و بلوچستان و شهر زابل بودید چه راهکارهایی را برای توسعه و پیشرفت شهر زابل بکار گرفتید؟
بله. برای اولین بار یک دکترای جغرافیا و مدیریت شهری، شهردار سیستان شد که این اتفاقات بعد از شهر زابل باب می شود تا زاهدان به عنوان مرکز استان، فردی با مدرک دکترا را به عنوان شهردار معرفی نماید. با توجه به اینکه سیستان همیشه اولین ها را داشته است کاملا منطقی است که بپذیریم اولین شهردار متخصص هم باید به دنبال اولین ها باشد.
اولین گام من در شهر داری زابل تهیه سند چشم انداز بوده است که در هیچ یک از شهر داری های استان تهیه نشده است و ما چون به عنوان اولین ها در تاریخ مطرح هستیم این افتخاری است که با تهیه این سند توانسته باشم کار بزرگی برای ملت بزرگی چون مردم فهیم زابل انجام داده باشم و برای اولین بار این موضوع در شهر زابل پایه ریزی شده است.اولین سند چشم انداز شهرداری های استان هم در شهر زابل نوشته شده است.
معتقدم که با دستمال کثیف هیچ وقت نمی توان شیشه را تمیز کرد؛ دستمال کثیف همین نگاه های بد به شهر داری بود و ما توانستیم اعتماد مردم را جلب کنیم و اعلام کردیم ما عاشقانه خدمت می کنیم و بعنوان یک فرد با مدرک دکترای جغرافیا و برنامه ریزی شهری برای خدمت امده ام، برای خدمتی که خیلی ها از آن ترس داشتند.
عده ای می گفتند حقوق این دکتر چقدر خواهد بود و من اعلام کردم من حقوق نمی خواهم نه برای خود و حتی برای خانواده ام هیچ امتیازی نخواستم و افتخار می کنم که بعنوان فرزند سیستان توانستم به زابل خدمت کنم و در خیلی موقعیت ها حتی کارانه هم نگرفتم و وقتی من پول مازاد نگیریم باید پرسنل هم حواسشان جمع باشد و من اصلا ًاز خدمات شهرداری برای خانواده ام استفاده نکردم. حتی در صف نانوایی ایستادم و نان گرفتم چون توهم خود بزرگ بینی را همیشه از خودم دور کردم و خدمتگذار مردم بوده ام. در طول یک سال یک روز مرخصی نرفتم؛ در طول تابستان حتی جمعه ها هم در شهرداری بودم و از شهرداری دستمزدی طلب نکرده ام. دانش و توان مدیریتی ام را در حیطه وظایفم داشتم و آن را برای پیشرفت شهر زابل و برای رفاه مردم با افتخار به کار گرفتم تا شهر رو به جلو و در مسیر درست ترقی قرار بگیرد.
آیا این سند چشم انداز برای اولین بار در شهر زابل توسط شما نوشته شده است؟
بله. این سند توسط خودم و با همکاری تیم دانشجویی ام و با کمک کارکنان خبره صاحب نظر شهرداری زابل تهیه شده است. حتی اقای باقر کرد (معاون عمرانی استاندار) در جلسه ای پیشنهاد داد تا شهرداران دیگر از روی سند چشم انداز زابل برای حوزه شهری خودشان سند چشم انداز بنویسند و اگر در تهیه آن مشکل دارند از شهرداری زابل کمک بگیرند تا توجیه بشوند که چگونه سند چشم انداز بنویسند. نوشتن سند چشم انداز کار ساده ای نیست و ما ریالی برای نوشتن سند پول دریافت نکرده ایم در حالی که برای نوشتن سند چشم انداز پیمانکارانی هستند که بودجه های میلیاردی می گیرند ولی ما خودمان نوشتیم و جالب است بدانید که این سند در نوع خودش در ایران کم نظیر است و این یک بحث علمی است چون سند های چشم انداز برای مجموعه یک شهر مثل فرمانداری و شهرداری و غیره نوشته می شود ولی در شهرداری زابل برای اولین بار فقط برای شهرداری نوشته شده است.د ر این سند مدیر فقط تصمیم نمی گیرد بلکه مردم هم دارای رای و اتخاذ تصمیم هستند و در پایان هر سال توسط مردم و مسولین و نخبگان علمی نیازسنجی، امکان سنجی و ارزیابی می شود که آیا به این افق رسیده ایم یا خیر؟ شاید نیاز مردم امسال به گاز باشد سال بعد به اتوبوس برقی و سال بعد به منو ریل باشد. نخبگان علمی تنها در دانشگاه ها نیستند افراد با تجربه قدیمی هم که در شهرداری بودند را هم نباید فراموش کنیم. ریش سفیدان هم هستند و این سند یک آبرو و نگاه فرهنگی برای سیستان است و وقتی ما یک ملت دارای فرهنگ والا و کهن هستیم و به خودمان می بالیم که جز اولین ها هستیم،سند چشم انداز هم از افتخارات سیستان است.
افق سند چشم انداز شهرداری زابل برای چند سال تعریف شده است تا مردم زابل شاهد پویایی و شکوفایی شهرشان باشند؟
سند چشم انداز در اوایل سال ۹۳ نوشته شده و به تصویب رسیده است. در این سند همه افق هایش مشخص است و یک دوره یازده ساله دارد تا سیستان به شکوفایی و بالندگی برسد که سال ۱۴۰۴ افق روشن برای سیستان تعریف شده است و شامل سه دوره است.
دوره اول:که دوره تثبیت محور نام دارد دو ساله است
دوره دوم:که دوره برنامه محور است چهار ساله است
دوره سوم:که دوره بالنده محور است و پنج ساله است
در دوره اول یا «دوره تثبیت محور» یک بیمار بنام شهر زابل به وضعیت ثبات می رسد و پایداری در آن ایجاد می شود. همین پایداری که الان ما شاهد آن هستیم. در این دوره در آمدها، طرح ها، فضاها، سرانه ها مشخص است. مثلاً اگر وضعیت فضای سبز شهر نیم درصد است این نباید به صفر برسد بلکه همین وضعیت باید حفظ شود.
دوره دوم یا «دوره برنامه محور» که چهار ساله است و برنامه های مختلفی در رابطه با شهر در این دوره قابل اجراست. از جمله شهر اسمارت، گلخانه اسمارت و مباحث درآمد زایی مختلف که می توان برای شهر زابل داشت مثل صنایع تبدیلی. چرا انگور یاقوتی سیستان به موقع در بازار ایران توزیع نمی شود؟ زابل تنها شهری است در ایران که در اولین ماه های سال انگور نوبرانه تولید می کند و ما در هیچ جای ایران شاهد نیستیم این اتفاق رخ بدهد. چرا رابطه روستا و شهر زابل یک رابطه فئودالیست؟ چرا این همه بهره کشی باید از روستایی باشد و چرا باید بخاطر نبود مشتری محصول نوبرانه و تولید روستایی در سیستان با ضرر و زیان همراه باشد؟ این با برنامه محوری قابل حل است و در سند چشم انداز پیش بینی شده است تا محصولات روستا در صنایع تبدیلی شهر، بسته بندی شود و علاوه بر ایجاد اشتغال بلافاصله وارد بازارهای مبداء مصرف گردد. کسانی هم که در این چرخه فعالیت دارند خود روستائیان هستند و واسطه سرمایه دار حذف می گردد و با کمک و مشارکت شهرداری می شود گام های بسیار خوبی برداشت و کشاورزی را توسعه داد زیرا بدون توسعه کشاورزی، توسعه شهری امکان پذیر نیست. بحث پسماند هم در سیستان موضوع مهمی است که برای منطقه سودهی دارد و صدها شغل ایجاد می کند و می توان از این طریق کسب در آمد کرد و شهر را توسعه داد زیرا بیشترین تولید طلای کثیف (زباله) ایران را در شهر زابل داریم؛ روزانه بیش از یکصد تن که در حال حاضر بصورت بسیار نامطلوبی توسط دوره گردها و معتادان از سطح شهر جمع آوری می شود. ناگفته نماند که «سایت پسماند» در منطقه رامشار در حال احداث است و پیمانکارش هم مشغول کار است.
آیا سایت پسماند در دوره مدیریت شما شکل گرفته؟
بله. بحث این سایت قبلاً مطرح بود که کسی پیگیر آن نبود و قرار بود که امتیاز این سایت را به ایرانشهر بدهند ولی پیگیری نمودم و «پنج میلیارد ریال» هم برای این موضوع بودجه گرفتم و سال آینده هم بودجه هنگفتی یعنی مبلغ ۵ میلیارد تومان برای بحث پسماند تخصیص داده می شود. این سایت و طرح و برنا مه اش تماماً ایده خودم بوده است و بنا به وظیفه ای که نسبت به مردم زابل داشتم انجام وظیفه نمودم. با پیگیری به موقع نگذاشتیم این سایت به ایرانشهر و چابهار اختصاص پیدا کند. حتی ما تلاش کردیم و شهرداری های مجاور مثل هیرمند و هامون و نیمروز را هم با خودمان هم قدم نمودیم و این سایت می تواند جهش بسیار خوبی در توسعه و شکوفایی منطقه داشته باشد و صدها شغل برای مردم سیستان ایجاد کند و ثروت هنگفتی را وارد زندگی مردم کند و بطور کل منطقه سیستان را از رکود و بیکاری نجات دهد.
دوره سوم یا «دوره بالنده محور» که یک دوره پنج ساله است و در این دوره شهر روز به روز امکانات بیشتری را در اختیار شهروندان قرار می دهد و جهش شهر رو به جلو و به سمت پیشرفت و ترقی است. وقتی رابطه شهر و روستا خوب باشد و در آمد ثابت باشد و شهر از توسعه پایدار بر خوردار است و شهر به سمت وسایل لوکس و مدرن و شهر بازی های پیشرفته قدم بر می دارد. به دنبال زیر ساخت ها و شکوفایی دنیای مجازی و نهایتا یک شهر الکترونیک و مدرن و آنوقت است که دیدگاه های علمی خودشان را نشان می دهد و ما باید تلاش کنیم تا برای نمایش دیدگاه های علمی بستر را مناسب کنیم و این بستر از یک حقیقت کوچک شهری شروع می شود و به یک حرکت بزرگ در آینده ختم می شود.
آیا فکر می کنید در حال حاضرسند چشم انداز برای رفاه مردم و پیشرفت زابل به درستی اجرا شود؟
خدا کند مسولین محترم برای حفظ آبروی خودشان هم که شده این موضوع را مدنظر داشته باشند. چون سند چشم انداز افق های روشنی را برای شهر زابل رقم می زند و اگر به درستی اجرا شود سیستان برای پیشرفت مهیاست. یک کار خوب باعث حرکتهای بزرگی می شود. مردم سیستان هم عرق ملی دارند هم مردمی هستند که در هر کجا باشند دلشان در سیستان است. زابل را آنقدر دوست دارند و احترام این دیار را دارند که از زابل با عنوان «زابل جان» یاد می کند و ما مردمی داریم که برای سیستان جان فدا می کنند و حاضر نیستند زابل را بیمار و رنجور ببینند. پس چگونه مسئولی می تواند در شهر زابل با داشتن چنین مردمی بی خیال بنشیند و به توسعه و آبادانی شهر فکر نکند و حس مسئولیت پذیری نداشته باشد؟جرقه پیشرفت در سیستان زده شده است و اگر سیستان توسعه پیدا کند همه سرمایه داران سیستانی که قلبشان برای سیستان می تپد با پیشرفت سیستان باز خواهند گشت و ما باید به فکر توسعه و پیشرفت شهر باشیم در سطح جهانی، زیرا ما متخصصین خبره ای از همین سیستان در اروپا و آمریکا داریم، فوق تخصص سرطان شناسی و همه اینها وقتی یک شهر مدرن و پیشرفته و امروزی داشته باشیم با سرمایه گذاری در اینجا باز خواهند گذشت و بازگشت فکرها و سرمایه ها خود توسعه آور است. وقتی چند پارک مدرن و کمربندی های مهندسی شده را در شهر اجرا کنیم اتفاقات جالب در شهر می افتد. من این موضوع را به عنوان عضو کوچکی از جامعه سیستان به استاندار هم گوشزد نموده ام که شما چه بخواهید و چه نخواهید سیستان محکوم به توسعه و پیشرفت است ولی اگر کمک های دولت بیشتر اختصاص یابد در یک دوره دو ساله شاهد پیشرفت های زیادی در بحث شهر سازی خواهیم بود و گرنه در یک دوره ده ساله ما شاهد این توسعه و پیشرفت خواهیم بود و این سند چشم انداز ایده جدید و نوینی است و یک کار به روز و علمی است و بعنوان یک راه انداز مطرح می باشد و خودش محرک رشد و توسعه و بالندگی و پیشرفت سیستان است و خوب است که هر فردی شهردار زابل باشد این سند را برای کسب اعتبار خودش اجرا کند.

جناب دکتر وقتی شما به عنوان مدیری با توان علمی بالا وارد شهرداری شدید چرا آرزوی دیرینه سیستانیان برای داشتن یک شهر خوب و مدرن محقق نشد؟
در کل باید جمع بندی کنم و بگویم که آیا مردم یا مدیران یا عوامل دیگری بوده است که نتوانستم در خدمت مردم باشم یا اینکه به عنوان یک شهردار توانایی انجام وظایفم را نداشتم و یا کلکسیونی از عوامل دست در دست هم دادند تا نتوانم بیش از یک سال شهردار باشم.
از طرفی خوشحالم ولی این نمی تواند وجدان مرا قانع کند و من که از شهرداری آمده ام خوشحال نیستم بلکه واقعاً دلخورم چرا که به عنوان یک فدایی برای سرزمینم آمده بودم تا برای این سرزمین اعتبار به ارمغان بیاورم این خودش از افتخارات سیستان است که مسئول حراست استانداری بگوید: «ما هر کجا می رویم می گوییم یکی از شهرداران در استان سیستان و بلوچستان در شهر زابل با مدرک دکتری و پی اچ دی شهردار است» که باعث تعجب همه است که در سیستان و بلوچستان شهردار دکتر دارید؟
این خیلی حرف برای گفتن دارد که در شهر زابل یک دکتر شهردار باشد و در آنجاست که همگان می دانند سیستان باید نقطه ای باشد که اهمیت دارد و باید یک نقطه استراتزیک در ایران باشد با مردم فهیم ،با فرهنگ و دانش و شخصی مثل خمر که کوچکترین عضو از جامعه سیستان است چرا که سیستان نخبگان علمی با مدارج علمی بالایی در اروپا و آمریکا دارد. اگر کسی تاریخ سیستان را به خوبی بشناسد می داند که خمر نسبت به این فرهنگ سیستان کوچکترین عضو است و لایه های پنهانی از فعالیت ها هم در شهر وجود دارد و امکان ندارد کسی بگوید یک ساله این اوضاع نا بسامان را به سامان میرساند. شهر طی یک فرایند در طول سال ها خراب شده در بعد عمرانی، انسانی، اجنماعی و اقتصادی … که نباید گیچ شد و محکم باید ایستاد و زیر ساخت ها را غنی کرد که یکی از زیر ساختها سند چشم انداز است. بحث دیگر زیر ساخت ها نیروی انسانی است و خیلی مهم است و به اعتقاد من نیروی انسانی اساس توسعه یک جامعه است و مهمترین ثروت هر مملکتی است. اگر نیروی انسانی خوب و صادق باشد همه چیز خوب است.
ازایشان می پرسم: چرا یک مدیرخوب توانمند و کار آمد مثل جناب دکتر خمرنمی تواند به خوبی در شهری مثل زابل خدمت کند؟
وی می گوید: که خودش به عنوان فردی با کوله باری از دانش و تجربه هنوز هم اعتقاد دارد که برای سیستان افرادی توانمندتر و بزرگتر باید به عنوان شهردار انتخاب شوند. چون زابل شهری است با توقعات بسیار بالا و مشکل شهر زابل با چند باغچه و چند درخت حل نمی شود بلکه برای شهر زابل به اندازه همت و تلاش پیشینیان سیستان که در تاریخ این سرزمین و دنیا درخشیده اند، باید کار شود تا از این پس هم بدرخشد و جلا و شکوه و عظمت سیستانی را و فرهنگ کهن و والای دیار کهن پهلوانان و نامداران سیستان زمین را به نمایش بگذارد و بدرخشد.
همیاری و همفکری با توقعات بالا و فرهنگ کهن و پر باراصیل بومی ایرانی در منطقه سیستان حکایت از آن دارد که همفکری و تلاش سبقه مدنی منطقه و افرادی که بخواهند خدمت کنند وجود دارد. در اینجا دو متغیر در کنار همدیگر قرار دارد یکی بنام «دکتر خمر» و دیگری «مجموعه ای بنام شهر » که دکتر خمر و شهر باید رابطه ای با هم داشته باشند و چسپندگی در این زمینه وجود داشته باشند. اگر این چسپندگی ایجاد شده باشد موفقیت آمیز است و وقتی فردی با مقطع تحصیلات دکتری وارد حوزه مدیریتی می شود اسم و رسمی دارد که توان علمی پشت سر اوست و مسلماً توانایی های خاصی دارد که می خواهد تلاش خودش را به بار بنشاند و از طرفی شهر هم یک وضعیت است که تبلور عینی فعالیت های شهری است که بضاعت فرهنگی و اجتماعی و قشربندی اجتماعی دارد، وقتی همه اینها را با هم مقایسه کنیم در خواهیم یافت که آیا این موارد با هم چسپندگی دارد یا خیر و نمی شود گفت که آیا موفق بوده است یا خیر؟
من هم به عنوان پی اچ دی با افتخار در این حوزه برای خدمت به شهر و فرهنگ کهن خود وارد شدم تا با افتخار و بعنوان یکی از فرزندان این مرز و بوم خدمتگذار مردم باشم ولی عواملی باعث شد تا روند کار خوب پیش نرود. البته من برای خدا کار کردم ولی در جهت رفاه حال مردم جهت پیشرفت حوزه مدیریتی و صادقانه خدمت نمودم زیرا خدمت صادقانه ماندگار است و نزد خداوند گم نمی شود. ذهنیت های بسیار بدی بر فضای شهرداری در ذهن مردم حک شده بود و شهرداری مترادف شده بود با واژه های نامترادف منفی و مکان شهرداری مکان بدی شده بود و این یک معضل بود و معظل بعدی اقتصادی بود، معظل بعدی ساخت و سازهای غیر متعارف و رابطه کاری بود که توانستم در این حوزه وارد بشوم. اخراج نیروهای فاسد و دست رد بر استخدام های سفارش شده در شهرداری و عدم تعامل با خواسته های نابجا که خیلی ها از یک شهردار داشتند؛ تا قبل از این شهرداری به همه نهادها توجه ویژه داشته و توجه ما کلاً روی حذف ریشه های فساد و حذف رابطه کاری بود. توجه به نیروی کارگری شهری و عدم دستور پذیری از بعضی جریان ها بود و خدمت به کل شهر در جهت رفاه مردم نه عده ای خاص در دستور کار شهرداری نهادینه شده بود.
با افتخار به عنوان یکی از فرزندان سیستان صادقانه خدمت کردم و با کمترین هزینه مالی توانستم چهره شهر را تا حدودی عوض کنم و برای همه میدان های شهر طرح و برنامه خاص به کار بردیم و پیش رفتیم.
اتفاقاتی بود که شهرداری در مدت کوتاهی محبوبیت پیدا کرد، شهرداری ای که سالها کمتر از ۱۰۰ میلیون تومان درآمد نداشت با اعتمادسازی درآمدش به ۹۰۰ میلیون تومان رسید و این نشان می دهد که اتفاقات بزرگی باید در شهرداری زابل افتاده باشد.
چه اتفاقی افتاد که شما در شهرداری رشد درآمدی داشته باشید؟
اعتماد سازی مهمترین عامل درآمد شهرداری بود. ما مردم فهیم و با فرهنگی داریم وقتی بفهمند که شهرداری برای رفاه و آبروی شهر هزینه می کند و درآمد شهرداری بر می گردد مردم با میل و رغبت عوارض پرداخت می کنند وقتی مردم بدانند که این عوارض برای توسعه شهر هزینه می شود شهروند فهیم سیستانی به شهرداری اعتماد می کند و عوارض می پردازد و با افتخار می گوید که بچه سیستان است. ما در این دیار متمدن ترین مردم را داریم ولی همین مردم متمدن اگر لج کنند، لجاجت بدی دارند چون مردم سیستان زمینه فرهنگی بسیار قوی دارند که در روز آخر حرف خودشان را می زنند و افتخار می کنم که جز مردم سیستان هستم. ما به مساجد محله ها رفتیم و با مردم شفاف صحبت کردیم و این شفافیت باعث اعتماد سازی شد و سوء استفاده در شهرداری از بین رفت؛ مردم با جان و دل با شهرداری همکاری کردند. از این پس شهر زابل باید شهردار با تجربه تری با دانش بالایی داشته باشد، از این پس نباید شان شهردار زابل پایین باشد وقتی خمر رفت باید شهردار بعدی از خمر ،خبره تر و دارای مهارت های بالاتر و والاتری باشد. زیرا از این پس جنبش مطالبه گری در شهر به راه افتاده است که مردم می خواهند شهرشان خوب باشد و یک بیداری در شهر حاکم است که همه چشم ها به سمت شهرداری است. الان مردم با دست خودشان عوارض می دهند و منتظرند با دست شهرداری برای آبادانی شهر هزینه شود و این ممکن نبوده جز اینکه من صادقانه اعتماد مردم را به شهرداری جلب نموده ام. کارگاه قطعات بتنی را برای اولین بار در شهر زابل راه اندازی نمودیم و این هم خودش علاوه بر ایجاد اشتغال باعث کسب در آمد برای شهرداری شد.
اقای دکتر چه عواملی بر سر راه شما قرار داشت تا برنامه های علمی و حساب شده شما در شهرداری برای شهر زابل اجرا نشود؟
البته بهانه ها زیاد بود تا روند کار خوب پیش نرود و متاسفانه موانعی در سر راه قرار گرفت و یک سری بحث هایی بود که دادگاه ایجاد نمود. یک سری از طلبکاران سابق یک دفعه مدعی شدند و شهرداری را به چالش کشیدند و حتی بیش از نود روز حسابهای شهرداری را بستند و این واقعاً به پیکره شهرداری فشار آورد و کار سخت بود به هر کجا هم که متوسل می شدیم نتیجه نداشت. از سایر مسئولین شهر درخواست نمودم که همکاری کنند زیرا این موضوعات شهر را دچار رکود کرده بود و چون من شفاف بودم و رک و یک مدیر دستوری و اجرا کننده اوامر بعضی ها نبودم خیلی از عوامل بخاطر بودن من دست به دست هم دادند تا نتوانم در شهرداری خدمت کنم. نمونه بارزش شخصی بنام «صدر» (فرزند آیت الله صدری که در قیام ۱۹ بهمن ۱۳۳۰ مردم سیستان در جبهه فرماندار حکومتی و باند خزیمه علم قرار می گرفت و مغضوب مردم سیستان بود) در شورای شهر عنوان نموده بود شهردار را عوض کنید تا عین طلبم را برای شهرداری ببخشم و ایشان همیشه پشتش به یک جایی بند بود و حساب های شهر داری زابل را مسدود داشت تا فقط ضربه بزند چون صاحب نفوذ بود و اینها همه عواملی بود که احساس کردم شاید در نبود من حل شود.
من با دلخوری از شهرداری آمده ام و نخواستم دست این همه عوامل بهانه بدهم و حقیقتا ًکه به خواست خودم از شهر داری نیامدم و بنا بر اجبار یک سری عوامل و اهرمهایی که بر شهر فشار وارد می کردند و مانع پیشرفت و ترقی شهر بودند آمده ام و مسئله را حل و فصل نمودم و از آمدنم هم لحظه ای پشیمان نیستم چون در دانشگاه برای آینده شهرم شهردار تربیت می کنم. برای آینده شهرم نیروهایی تربیت می کنم که با ورود به شورای شهر بتوانند از حق مردم دفاع کنند.
جناب دکتر خمر شما در زمان دانشجویی هم با شهرداری مشهد همکاری داشتید و طرحها و ایده های شما در شهر مشهد اجرا شده است، می شود پیرامون آن هم توضیحاتی مختصر بدهید.
بله درست است من در زمان دانشجویی و دادن طرح ها و ایده هایی برای زیبا سازی شهر مشهد با شهرداری مشهد همکاری داشتم و تجربیات زیادی هم کسب نموده ام و با افتخار که سیستانی هستم دانش و تجربه ام را منتقل می کردم و شهرداری مشهد هم از طرح های من حمایت می نمود. حتی به من پیشنهاد شد که در مشهد بمانم اما از آنجاییکه من سیستانی ام و عاشق خدمت برای سیستان بودم ،آمده ام تا به سیستان خدمت کنم و خدمتگذار مردم باشم و علم و دانشم را برای پیشرفت شهر و دیار خودم صرف کنم زیرا من آب و نان سیستان را خورده ام پس وجود من برای سیستان و خدمت به سیستانیان خواهد بود. همین همکاری ها بود که شهرداری مشهد با من همکاری کرد که شهرداری مشهد ۶۰۰ متر زمین در خیابان سیدی مشهد با صد میلیون تومان پول جهت احداث زائرسرای کارکنان به شهرداری زابل اهداء نموده است. با شهرداری مشهد توافق نامه «خواهر خواندگی» امضاء نمودیم .من خودم چندین تندیس و المان شهری از شهرداری مشهد برای شهر زابل گرفته ام «تندیس پرنده»، «تندیس ترنج» و حتی یک تندیس را از داخل یکی از میادین مشهد به سیستان اهداء نموده اند.
مردم زابل، دارالولایی هستند و باید شهر با فرهنگ و تفکرات دینی و مذهبی و اسلامی این مردم هماهنگ باشد. تندیس «ابر و گنبد» که دو تا از این تندیس ها در شهرداری مشهد وجود داشت یکی برای زابل آمد و یکی از این تندیس هم برای کربلا رفت و در ورودی شهر کربلا نصب گردیده است. سیستان از هر نظر مستعد رشد و شکوفایی است بشرطی که همه مسولان هم صدا باشند. وقتی من بعنوان یک شهردار قصد دارم «هامون مصنوعی» در شهر ایجاد کنم حرکتی است که هامون با مردم سیستان زندگی می کند و اعتراض می شود به این مسئله چون بین وظایف شورا و شهردار تداخل ایجاد شده است و این بر می گردد به جوان بودن شوراها در ایران که از تجربه کافی برخوردار نیستند. قانون کلی است و بسیاری از فعالیت های شهری به صورت کلی در شورا تصویب می شود و شورا در جزئیات دخالت ندارد و هنوز در زابل وظایف شورا و شهردار از همدیگر متمایز نشده است و در بعضی موارد مشکل آفرین است. ما برای پارک ملت زابل ردیف بودجه ای گرفتیم و شهرداری حق دارد برای رفاه مردم گامهایی بردارد و نمی گذارند شهرداری درست عمل کند. مگر «دریاچه قو» و «سر درب» پارک ملت مصوبه دارد که برای دریاچه هامون مصنوعی معترضند؟!
اینها خود همان عوامل بازدارندگی از خد مت رسانی به مردم است. در این شهر و دیار، هامون از بین رفته است و زندگی مردم دچار مشکلات شده؛ هامونی که شاخص بسیار بزرگی در سیستان بوده است و چه خوب بود که مشابه کوچکتری از هامون را در کنار پارک ملت زابل ایجاد کنیم که این مسئله پارک ملت را از نابودی نجات می داد. ما با علم و توان علمی در این راه گام برداشتیم و بدون حساب و کتاب حرکت نکردیم این هامون کوچک، «زه» پارک را تخلیه می کرد، کوه خواجه هم در وسط هامون خودنمایی می کرد و گردشگرانی هم که وارد زابل می شدند نماد پویایی و شکوفایی سیستان را به تماشا می نشستند و جالب است بدانید که در این هامون همه چیز به شکل طبیعی آن قابل اجرا بود مثل «توتن»، «ماهی»، «نیزار» و «کوه خواجه» و برنا مه هایی برای یک هامون موزیکال که به مردم نشاط و بالندگی بدهد و اکثر نهادها حمایت کردند. برنامه ریزی شده بود تا مردم در روزهایی خاص برای گذراندن اوقات فراغت، اینجا ماهی بگیرند و کباب کنند و تفریح گاه و تفرج گاهی بود در کنار پارک ملت که زیبایی سیستان را صد چندان می کرد ولی متاسفانه با اجرای این طرح مخالفت شد.

پس شما از علم و توان دانشگاهی برای ایجاد این طرح استفاده نمودید؟
بله. ولی آقایان در شورای شهر ،ساز مخالف زدند و مدعی شدند که این دریاچه را چگونه می توان پر آب نمود. وقتی کار علمی را بها نمی دهند مشکل آفرین است این طرح صد دلیل مثبت داشت و یک دلیل منفی نداشت. از آب زه، کانال دریاچه را پر آب می نمودیم. خاک شوره زار پارک، شیرین می شد ؛ می توانستیم در جوی های خیابان های شهر آب را به جریان بیندازیم و در تابستان حتی دمای شهر را کاهش بدهیم. جذب توریست، ایجاد فضای دل انگیز برای شهروندان و ده ها مورد دیگر. وقتی من ایده دانشگاهی برای یک طرح ارایه می دهم برای بالندگی و شکوفایی شهر زابل تا مردم سیستان به شهرشان افتخار کنند اما نمی شود، چون نمی خواهند، چون به رفاه مردم فکر نمی کنند…
به نظر جنابعالی آیا دانشگاه زابل در پایداری سیستان نقش آفرین بوده است؟
البته که بوده و یکی از کارهای ماندگار نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران تاسیس دانشگاه در شهر زابل بوده است و در تمام ابعاد اقتصادی، اجتماعی و سیاسی برای منطقه مفید بوده است و به شدت تاثیرات مثبت و ارزنده داشته، از بدو تاسیس دانشگاه در سال ۷۸ خشکسالی سیستان هم رقم خورد و همین موضوع سبب شد مردم مثل دهه چهل، سیستان را خالی نکنند و مهاجرت نکنند چون یکی از دلایل ماندن مردم، دانشگاه بود زیرا میخ توسعه منطقه محسوب می شود.
دانشگاه، زابل را متحول کرده است و شهر به صورت عمودی رشد کرده است و شهر عمودی هم نشانی از یک شهر هوشمند است. با توجه به اینکه سازمان توسعه و عمران سیستان از بین رفته است، شیلات کوچک شده است اما دانشگاه در سیستان ماندگار شده و ایجاد اشتغال مستقیم و غیر مستقیم نموده است و علاوه بر این یکی از اهداف دانشگاه کمک به رفع محرومیت های منطقه بوده است.
دانشگاه زابل انحصارها را شکسته است و بحث شتر مرغ را در سیستان بومی نموده است. با توجه به اینکه سیستان افتخار اولین ها را دارد خوب است بدانید که اولین طرح جامع آموزشی ایران را هم دانشگاه زابل نوشته است و ما افتخار می کنیم به موقعیت و جایگاه سیستان در منطقه. ما در سیستان استعدادهای فراوانی داریم و از نظر فرهنگی هم سیستان دارای فرهنگ قوی است و توانسته است که فرهنگ های زیادی را در اینجا تغییر بدهد و تحت تاثیر فرهنگ های دیگر قرار نگیرد.
دانشجوهای غیر بومی عاشق فرهنگ سیستان هستند و به شدت به فرهنگ سیستان علاقه دارند. عاشق مراسمات مذهبی سیستانیان هستند. به شدت به رقص شمشیر سیستان علاقه دارند. دانشجویانی که از دانشگاه زابل فارغ التحصیل می شوند سفیران سیستان هستند و سیستان را در جای جای ایران و جهان معرفی می کنند.
نظر شما در مورد طرح جامع شهر زابل چیست؟
طرح جامع در شهر زابل اصلاً کارساز نیست و مشکل ترافیک زابل با تعریض حل نخواهد شد. ترافیک باید مدیریت شود و مدیریت شهری فعال و قوی و پویا باشد. پانزده سال است که طرح ترافیک شهر بازنگری نشده است چون طرح جامع شهر زابل غیر واقعی است و روز اول هم با بحث های کارشناسانه و دلیل و مدرک به استاندار گفتیم که طرح جامع شهر زابل مشکل دارد. خانه در زابل با خانه در تهران و شیراز فرق دارد. در زابل، خانه هویت مردم است و اگر بحث تعریض از طرح جامع شهر زابل برداشته شود همه مردم خانه ها و بافتهای فرسوده و قدیمی شهر را احیاء می کنند. امنیت در سیستان فقط امنیت سیاسی و اقتصادی نیست و باید به امنیت فکری و هویتی مردم هم توجه شود تا اوضاع شهر رو به بهبودی و پویایی کشیده شود.
جناب دکتر خمر خدمات شایسته و ارزنده شما بعنوان یک مدیر توانا در حوزه شهری بر کسی پوشیده نیست و این را می شود از افسوس مردم بعد از رفتن شما از شهرداری فهمید، آیا ناگفته هایی است که عنوان نمایید؟
بهتر است بگوییم ناکامیها، چون من عملاً در شهرداری تنها بودم. تکدی گری در شهر زابل بیداد می کند، ما چهره شهر را از این معضل پاک می کردیم اما نهادها با ما همکاری نمی کردند. «بهزیستی» و «کمیته امداد» و دیگر نهادهای ذیربط چون عده ای از این متکدیان معلول بودند. عده ای تحت حمایت کمیته امداد بودند، عده ای از مهاجرین غیر ایرانی بودند. عده ای معتاد خطرناک بودند که متاسفانه هنوز هم ما شاهد این معضل هستیم. سگ های ولگرد شهر که امنیت و آسایش مردم را گرفته اند و در شهر مانور می دهند هم مشکل شهر است. چون با مهاجرت مردم روستاها به دلایل خشکسالی سگ های زیادی در شهر رها شدند و پرسه می زنند و معدوم نمودن این همه سگ، معضلات بسیاری دارد.
ناگفته ها بسیار است، یکی، پرسنل زیاد شهرداری؛ نزدیک به هزار نفر و این بار بسیار سنگینی روی دوش شهر است که از گذشته تا به حال دستوری در شهرداری استخدام شده اند که ما عده ای را که حتی کارت پایان خدمت نداشتند، حذف کردیم. عده ای را بازنشسته کردیم و حتی یک نفر را استخدام نکردیم و روز اولی هم که رفتیم شهرداری، دهها سفارش برای استخدام افراد داشتیم اما نه تنها استخدام نکردیم بلکه به دستورات دیگران هم عمل نکردیم.
وقتی رفتگر شهرداری برای حقوقش نگران است چرا باید نیروی سفارشی جذب کنیم؟! همه اینها دلایلی بود که صداهای مخالف بگوش برسد و یک عده مانع تراشی کنند و مانع از رشد و پیشرفت و بالندگی و شکوفایی شهر زابل باشند. حساب های شهرداری را سه ماه مسدود کردند و رفتگر شهر داری گریان بود و من نمی خواستم شهر تمیز باشد و رفتگر شهر گریان باشد. اینها همه بخاطر این بود که حدود یک میلیارد تومان از سرمایه شهرداری را آقای «صدر» از حساب های شهرداری بر داشت نمود و اینها همه مشکل آفرین بود.
ما حتی پول مواد اولیه را در شهرداری نداشتیم و کارگاه قطعات بتنی هم تعطیل شد و شهرداری را با مشکلاتی مواجه نمود که آسیب های جدی را به شهر و توسعه شهر وارد آوردند. امیدوارم که شهرداری توانمندتر از من سکان شهرداری زابل را در دست بگیرد زیرا زابل دارای عظمت و افتخارات بسیاری است و شان و منزلت شهردار زابل نباید از این پس پایین آورده شود و به اندازه تاریخ کهن و افتخارات پیشینیان سیستان باید برای مردم شهر خدمت کرد و افتخار به دست آورد زیرا سیستانیان در طول تاریخ اولین بودند و در حال حاضر هم شایسته بهترین ها و اولین ها هستند(این مصاحبه قبل از انتخاب شهردار زابل انجام شده است).خدمت به مردم سیستان باعث رضایت پروردگار است. خدمت برای مردم موانع و مشکلات زیادی دارد که هر یک از مسئولان باید در جهت رفاه حال مردم گام های اساسی بر دارند تا شاهد یک زندگی لوکس و مدرن در شهری مثل شهر زابل باشیم.

گفتگو از: جهانشیر طلوعی
Share/Save/Bookmark