داخلی آرشيو خبر صفحه سیاسی
امتیاز مثبت 
۰
 
چگونه سریال «تهران» ساخته رژیم‌صهیونیستی به لطیفه‌ای ناخواسته تبدیل شد؟
کد مطلب: ۷۰۵۴۹
تاریخ انتشار:دوشنبه ۱۶ تير ۱۳۹۹ ساعت ۲۳:۱۶
تهران، سریالی هشت‌ قسمتی و در یک فصل است که تاکنون پنج قسمت آن منتشرشده و قصه تامار رابینان، زنی عامل موساد را روایت می‌کند که برای خنثی‌کردن پدافند هوایی ایران وارد تهران می‌شود.
چگونه سریال «تهران» ساخته رژیم‌صهیونیستی به لطیفه‌ای ناخواسته تبدیل شد؟




به گزارش اوشیدا به نقل از گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، اگر قرار بود ایران، یک سریال ضداسرائیلی بسازد، بعید بود نتیجه‌ای به‌ خوبی «تهران» حاصل شود. ماحصل تلاش‌های شبکه اسرائیلی Kan 11 و موشه زوندر (تهیه‌کننده) و دانیل سیرکین برای ساخت یک سریال جاسوسی ضدایرانی، حتی به گونه‌ای است که شائبه سفارشی‌بودن آن از سوی ایران هم مطرح می‌شود! نه این‌که واقعا این‌طور باشد، بلکه این میزان از گل‌به‌خودی‌ها و کاریکاتوری‌بودن فیلمنامه و بیشتر از آن اجرای ناشیانه صحنه‌هاست که این گمانه‌زنی خطا و تصور بامزه را ایجاد می‌کند.

تهران، سریالی هشت‌قسمتی و در یک فصل است که تاکنون پنج قسمت آن منتشرشده و قصه تامار رابینان، زنی عامل موساد (سازمان جاسوسی رژیم‌صهیونیستی) را روایت می‌کند که برای خنثی‌کردن پدافند هوایی ایران وارد تهران می‌شود تا بعد از آن هواپیماهای جنگی اسرائیل بتوانند یکی از رآکتورهای هسته‌ای ایران را بمباران کنند و مانع دستیابی ایران به بمب‌اتمی شوند!

این خلاصه قصه البته به اندازه پرداخت سریال، بامزه و چه‌بسا مضحک نیست. برای این‌که شما را بهتر در جریان چند و چون این کمدی ناخواسته و گل‌به‌خودی اسرائیلی‌ها قرار دهیم، چاره‌ای جز ارائه مصادیق تصویری پیش‌رویمان نبود. ضمن مرور این آلبومِ لطیفه‌محور، به پاره‌ای از نواقص فیلمنامه و ساختار و تصورات خنده‌دار رژیم صهیونیستی از ایران و ایرانی‌ها هم می‌پردازیم.

«تهران» نشان می‌دهد و بار دیگر ثابت می‌کند شیطنت سیاسی و نظامی و جنایات صهیونیست‌ها در منطقه کارایی بهتری از حملات فرهنگی و هنری‌شان دارد که هربار به شکل ناخواسته‌ای به ضدحملاتی مرگبار علیه خودشان تبدیل می‌شود. ضمن این‌که با وجود برخی نگرانی‌ها و توصیه به پرهیز از تماشای این سریال، اتفاقا در این مورد خاص بد نیست تهرانِ مورد تصور اسرائیلی‌ها را ببینید و کمی با شیرین‌کاری‌های آنها تفریح کنید. اسرائیلی‌ها پیشتر هم با مشارکت آلمان و آمریکا فیلمی ضدایرانی به نام مامور مخفی ساخته بودند که به شکل عجیبی، آن‌یکی هم نتیجه معکوسی داشت. تهران در این زمینه، چند سور هم به آن فیلم زده‌است.

کاری نداریم که چرا در تیتراژ، آهنگ عربی پخش می‌شود و چرا از همان شروع سعی در ایجاد رعب و وحشت علیه ایران دارند و دو جوان اسرائیلی از این‌که هواپیمایشان در خاک ایران می‌نشیند، قالب تهی می‌کنند و چطور سیستم امنیتی فرودگاه، همان‌جا متوجه جابه‌جایی جاسوس‌های اسرائیلی نمی‌شود، اما واقعا این دست‌کم گرفتن شعور مخاطب است که همان سرچراغیِ ورود تامار- جاسوس اسرائیلی- به تهران، شاهد اعدام باشد. می‌گذاشتید عرق جاسوس‌تان خشک شود و از راه برسد و بعد این‌قدر گل‌درشت عمل می‌کردید.

اگر بحث دراماتیک و کشمکش نیروهای مقابل را از ویژگی‌های اثری جاسوسی درنظر بگیریم، این مورد در سریال تهران به درستی در فیلمنامه رعایت نشده است. سیستم حفاظتی، امنیتی و اطلاعاتی ایران به قدری در این کار آسیب‌پذیر نشان داده می‌شود که کمتر امکانی برای مقابله و کشمکش پیش می‌آید.

در این صحنه، جاسوس اسرائیلی با این تغییرچهره مضحک- که خود را جای دختر دیگری به نام ژیلا جا زده- وارد شرکت برق می‌شود تا با خرابکاری، راه را برای حملات اسرائیلی‌ها هموار کند. اجازه دهید کمی سوال بی‌جواب بپرسیم: آیا چنین جای مهمی، بی‌دروپیکر است و کنترل و نظارتی وجود ندارد؟ آیا همه کارکنان، فریب این تغییرچهره مضحک را خوردند؟ آیا حتما باید رئیس و مدیران ایرانی، هوسران جلوه داده شوند و جان‌شان را بر سر این میل مبهم هوس از دست بدهند؟ آیا در میان پرسنل نیروی انتظامی ایران که برای تحقیق قتل رئیس هوسران وارد شرکت می‌شوند، فرد صالح و درستی یافت نمی‌شود؟ و سوالاتی از این نوع.

یکی از بامزه‌ترین و خنده‌دارترین موارد سریال تهران، وجود یک صندوق صدقات سیار و قابل‌حمل است که گروه صحنه و تدارکات زحمت جابه‌جایی آنها را در طول سریال و از این‌طرف به آن‌طرف می‌کشند و آن را به شکل تابلویی در جاهای مختلف قرار می‌دهند. خسته‌نباشند. صندوق صدقات در ایران متصل به زمین است اما اینجا آن‌را در یک قالب سیمانی قرار داده‌اند.

انتخاب بازیگران هم در آثار مرتبط با ایران، چالش بزرگی برای سازندگان است. بازیگران داخل ایران که طبیعتا به دلیل مواضع ضدایرانی، با چنین پروژه‌هایی همکاری نمی‌کنند، بنابراین گزینه‌ها بسیار محدود و نام بازیگران ایرانی‌تبار یا ایرانی‌های مقیم خارج از کشور مطرح می‌شود. اگر این بازیگران حاضر شوند بازی در چنین آثار ضعیف و با نگاهی یکسویه را قبول کنند، چالش زبان و لهجه به میان می‌آید.

سازندگان این آثار برای ارتباط بیشتر با مخاطب ایرانی و انتقال مفاهیم القایی، دوست دارند بازیگران‌شان در صحنه‌های مورد‌نظر به زبان فارسی حرف بزنند، اما چون بیشتر بازیگران یا تقریبا همه آنها سالهاست مقیم خارج از کشور هستند یا اساسا در جایی غیر از ایران متولد و آنجا بزرگ شده‌اند، به فارسی مسلط نیستند.
Share/Save/Bookmark