داخلی آرشيو خبر صفحه 
امتیاز مثبت 
۰
 
پسر جوان جان والدینش را گرفت تا مشکل خانواده را حل کند
کد مطلب: ۳۶۷۱۸
تاریخ انتشار:شنبه ۲۵ بهمن ۱۳۹۳ ساعت ۰۸:۴۵
پرونده پسر جواني كه متهم است پدر و مادرش را با شليك گلوله به قتل رسانده در حالي بررسي مي‌شود كه اولياي‌دم شرط كردند پسر خطاكار را در صورت حفظ كردن قرآن خواهند بخشيد.
پسر جوان جان والدینش را گرفت تا مشکل خانواده را حل کند
به گزارش پایگاه خبری اوشیدا" به نقل از جوان، صبح روز ۲۶ آذرماه سال گذشته مرد جواني به مأموران كلانتري ۱۰۷ فلسطين خبر داد كه پدر و مادرش به طور مرموزي در خانه‌شان كشته شده‌اند. وقتي مأموران پليس و بازپرس در محل حاضر شدند، مرد جوان گفت: لحظاتي قبل بود كه با صداي گريه خواهرم از خواب بيدار شدم. خواهرم گفت كه براي پدر و مادرمان اتفاق بدي افتاده است. وقتي خودم را بر بالين آنها رساندم، بوي گاز اتاقشان را پر كرده بود و آنها فوت شده بودند. فكر كردم علت فوت، گازگرفتگي است اما وقتي دقت كردم ديدم كه هر كدام با شليك يك گلوله به پيشاني‌شان كشته شده‌اند. اول با امدادگران اورژانس تماس گرفتم. آنها خيلي زود خودشان را رساندند و بعد از معاينه گفتند كه علت فوت، شليك گلوله است نه گازگرفتگي. بعد هم با پليس تماس گرفتم.


دختر خانواده هم گفت: صبح با بوي شديد گاز از خواب بيدار شدم. پنجره‌ها را باز كردم و به دنبال منشأ نشت گاز گشتم. فهميدم بوي گاز در اتاق خواب بيشتر است. به سراغ پدر و مادرم كه آنجا خوابيده بودند رفتم و آنها را صدا زدم اما فوت شده بودند. ترسيدم و برادر بزرگم را بيدار كردم اما از برادر كوچكم كه سپهر نام دارد، خبري نبود. بعد از انتقال اجساد به پزشكي قانوني مأموران متوجه شدند كه فرد غريبه‌اي وارد خانه نشده و قتل از سوي يكي از اعضاي خانواده صورت گرفته است.



از آنجا كه پسر كوچك خانواده هنگام حادثه در خانه حضور نداشت، به عنوان مظنون مورد تحقيق قرار گرفت. سپهر گفت: نيمه شب بود كه براي هواخوري خانه را ترك كردم و با يكي از دوستانم به پارك رفتم. صبح وقتي به خانه برگشتم، حادثه اتفاق افتاده بود. رضا، پسري كه سپهر ادعا مي‌كرد شب را همراه او در پارك بوده هم مورد تحقيق قرار گرفت. او گفت سپهر درست مي‌گويد و شب را با هم در پارك بوديم. او پسر آرامي است و هميشه سعي مي‌كند به ديگران كمك كند. سپهر ورزشكار است و گاهي شب‌ها با هم به پارك مي‌رويم و ورزش مي‌كنيم.


خواهر و برادر سپهر هم به پليس گفتند كه برادرشان پسر مؤدبي است و هميشه به ديگران كمك مي‌كند. او گاهي شب‌ها خانه را ترك مي‌كند و همراه دوستانش براي ورزش به پارك مي‌رود و به او مظنون نيستند.


بازپرس اما تحقيقات خود را روي سپهر متمركز كرد تا اينكه پسر جوان بعد از چند جلسه به قتل اقرار كرد. او گفت: من بيماري خوابگردي دارم و گاهي در خواب كارهايي مي‌كنم كه دست خودم نيست. كودك كه بودم در خواب حرف مي‌زدم اما از چهار سال قبل شب‌ها در خواب راه مي‌روم و كارهايي مي‌كنم كه بعداً به ياد مي‌آورم. شب حادثه هم خوابگردي كردم. به اتاق خواب رفتم. پدر و مادرم خوابيده بودند. اسلحه كمري را كه در خانه داشتيم، برداشتم و مسلح كردم. روي آن خفه كن نصب كردم و هر دو را با شليك گلوله كشتم. بعد به پاركينگ رفتم.



قبل از اينكه از ساختمان خارج شوم ناگهان از خواب بيدار شدم و فهميدم كه دست به چه كاري زده‌ام. با رضا تماس گرفتم و در پارك با او قرار گذاشتيم. وقتي به پارك رسيدم اسلحه را در سطل زباله انداختم اما كاري نكردم كه رضا متوجه ماجرا شود. تا صبح آنجا بودم و زماني كه به خانه برگشتم پليس در محل حاضر شده بود.


پسر جوان اما در تحقيقات بعدي حرف‌هايش را تغيير داد و درباره انگيزه‌اش گفت: مدت‌ها بود كه پدر و مادرم به خاطر تأمين هزينه زندگي‌مان با سختي روبه‌رو بودند. هميشه حرف تأمين مخارج زندگي بود.



من اينها را مي‌ديدم و براي تغيير اوضاع نمي‌توانستم كاري كنم. تصميم گرفتم تا خانواده‌ام را از رنجي كه مي‌برند خلاص كنم. شب حادثه جنون مرا فرا گرفته بود. به اين فكر مي‌كردم كه خانواده‌ام ناراحتند و زجر مي‌كشند. در تصميم خودم قاطع بودم. وقتي همه خواب بودند، بيدار شدم و اسلحه‌اي را كه داشتيم، مسلح كردم. پدر و مادرم را در خواب كشتم. بعدشير گاز را باز كردم تا خواهر و برادرم فوت شوند. از كاري كه كرده بودم ناراحت نبودم. بعد از حادثه خانه را ترك كردم و به پارك رفتم.


اعضاي خانواده وقتي با اقرار سپهر مواجه شدند در دادسرا حاضر شدند و گفتند در صورتي كه برادرشان در طول سه سال موفق به حفظ قرآن شود، او را خواهند بخشيد وگرنه خواسته‌اي جز قصاص او نخواهند داشت.


تحقيقات درباره پرونده كامل شد و بازپرس پسر جوان را به اتهام دو فقره قتل عمد مجرم شناخت و كيفرخواست عليه وي صادر شد. متهم به زودي در شعبه ۱۱۳ دادگاه كيفري استان تهران پاي ميز محاكمه حاضر مي‌شود.
Share/Save/Bookmark