به گزارش پایگاه خبری اوشیدا؛ جنایاتی از قبیل ترور بسیاری از شخصیت های مذهبی، دانشمندان هسته ای، سقوط هواپیمای ایرباس، جنگ هشت ساله ی ایران و عراق و تحریم های ظالمانه تنها بخشی از فجایعی است که استکبار جهانی و در راس آن آمریکا در آن نقش آفرینی داشته اند.
شهید سید محمدتقی حسینی طباطبایی که نماینده ی دوره اول مجلس شورای اسلامی بود یکی از شهدایی است که در فاجعه سرچشمه حزب جمهوری اسلامی در تهران و در سال ۱۳۶۰ به درجه رفیع شهادت نائل آمدند.
سید محمد تقی طباطبایی که نقش ارزنده ای در پیروزی انقلاب داشت در سال ۱۳۰۷ روستایی چنگ شهرستان هامون دیده به جهان گشود.
در سن ۱۶ سالگی دوره های صرف نحو و معانی بیان را در حوزه علمیه زابل آموخت و سپس در سال ۱۳۲۵ در مدرسه بالاسر مشهد مشغول به ادامه تحصیل شد و دروس اصول، فلسفه، احکام و فقه را به خوبی فرا گرفت.
در سال ۱۳۴۲ نمایندگی دفتر آیت الله حکیم در زابل به شهید طباطبایی سپرده شد و در مکان فوق مدرسه، مسجد و کتابخانه ای به نام آیت الله حکیم تاسیس کرد.
شهید طباطبایی پس از رحلت آیت الله حکیم و شروع نهضت ۱۵ خرداد پرچم انقلاب اسلامی را در سیستان و بلوچستان علم کرد تا از این طریق مبارزاتی علیه رژیم شاهنشاهی را تحت لوای امام خمینی رهبری کند.
وی در زمانی که تبعیدشدگان و روحانیون از طریق ساواک به شدت مورد نظارت و تحت تعقیب بودند خدمات شایانی به رهبر معظم انقلاب، حجت الاسلام راشد یزدی، آیت الله مکارم شیرازی و آیت الله طالقانی ارایه داد.
به دلیل حمایت از تبعیدشدگان شهر زابل ساواک او را مدت های طولانی در زندان قصر تهران زندانی کرد که در آنجا با آیت الله غفاری، حجت الاسلام معاذی خواه و شیخ جعفر شجونی آشنا شد.
طباطبایی به عنوان مهم ترین عامل تهیه و توزیع رساله امام در سیستان شناخته می شد و سخنرانی های فراوانی علیه رژیم شاه انجام داد همچنین نسبت به خروج از مرز و پناه دادن افراد تحت تعقیب رژیم شاه و ساواک نقش آفرینی بسیاری کرد.
در سال ۵۲ در پی دستگیری تعدادی از دانشجویان، ساواک شهید طباطبایی را دستگیر و پس از انتقال به تهران در طی یک سال بدترین شکنجه ها را به این شهید تحمیل کرد و پس از آزادی نیز ممنوع المنبر شد.
در سال ۵۷ نیز این روحانی ارزشمند نقش بی بدیلی در ساماندهی نیروهای مردمی داشت و با درایت فراوان در طول تظاهرات در سیستان کمترین درگیری در منطقه ایجاد شد.
پس از پیروزی انقلاب نیز به عنوان اولین رییس کمیته انقلاب در سیستان انتخاب و پس آن رییس دادگاه انقلاب، رییس حزب جمهوری و اولین نماینده سیستان در مجلس پس از عزل بنی صدر از مهم ترین عناوینی است که این شهید ارجمند در آن اشتغال داشتند.
از این شهید گرانقدر که قهرمان مردم شرق کشور محسوب می شود کتاب های منطق، منتهی المیزان و جزوه ای به زبان عربی در مدح امام علی به یادگار مانده است.
سه پسر و ۶ دختر از شهید طباطبایی به یادگار مانده که متاسفانه چندی پیش یکی از دختران شهید دار فانی را وداع گفته و به دیدار پدر شتافته است
شهید طباطبایی شخصیتی بی نظیر داشتفرزند شهید طباطبایی به خبرنگار اوشیدا گفت: شهید طباطبایی دارای شخصیتی جامع و کامل بود به طوری که از نظر شخصیت علمی به منزلت و مقام عالی رسیده بود همچنین براساس تحصیلات عالیه، سیاست و درایت منحصر به فرد، جایگاه مردمی بی نظیری را از آن خود کرده بود.
حجه الاسلام و المسلمین سید علی حسینی طباطبایی اظهار داشت: از هر جنبه ای که شخصیت شهید طباطبایی مورد بررسی قرار گیرد گفتنی های زیادی وجود دارد به طوری که در حد درک و مقدور هرشخص برداشت خاص خود را از شخصیت این شهید در ذهن دارد.
وی افزود: در بین هم سطح های شهید و هم سران شهید از حیث سنی، علمی و تحصیلی شاید کمتر کسی به ویژه در منطقه سیستان شخصیت علمی این چنینی داشته باشند.
وی ادامه داد: شهید طباطبایی در سیستان و بلوچستان شخصیت علمی منحصر به فردی داشتند و به اعتراف همه ی علما، بزرگان و تحصیل کردگان در آن زمان از نظر همه ی آنها شهید تحصیلاتشان بالاتر و بیشتر بود.
طباطبایی با اشاره به،از لحاظ سیاسی نیز وقتی انقلاب به رهبری حضرت امام (ره) در قم شروع شد شهید طباطبایی هم یکی از نمایندگان امام در منطقه سیستان بود ادامه داد: شهید طباطبایی تنها در زابل انقلاب را رهبری نکردند بلکه حتی در مرکز استان نیز انقلابی که شکل گرفت دایره ی موج امام راحل و شعاع انقلاب در این منطقه بوسیله ی این شهید تقویت شده و پاگرفت.
شهید طباطبایی در دوران ممنوع المنبری با سنجیدگی انقلاب را به پیش می بردوی تصریح کرد: شهید طباطبایی یکی از شخصیت های بی باک و نترس در راه هدفش بود و بدون هیچ ملاحظه ای اگر جایی نیاز می دید که تذکر دهد به دولت وقت و نظام شاهنشاهی بدون هیچ ترس و ابایی تذکر را بیان می کرد.
وی در این راستا ادامه داد: این حرکت سبب عدم تحمل و خشم رژیم شد بنابراین در سال ۱۳۵۳ با حمله به خانه ی ایشان، کتابخانه شخصی را بازرسی و تفتیش کردند که بعد از آن هم به مسجد حکیم که سنگر و محل مبارزه، سخنرانی و روشنگری و خط دهی به جوانان آن زمان بود حمله کردند و پس از تفتیش چون چیزی عایدشان نشد تنها به دلیل اینکه، قائله انقلاب را در این منطقه ختم کنند به بهانه های واهی چند کتابی که حتی در همان زمان در کتابفروشی ها آزاد بود را به همراه چند کتاب پیش پا افتاده و کتاب های آیت الله مکارم به کمیته ی ضد امنیت تهران بردند و آنجا هم بعد از ۲ تا ۳ ماه بلاتکلیفی به یکسال زندان در زندان قصر محکوم نمودند.
وی تاکید کرد: پس از آزادی از زندان شهید از پای ننشستند و بنا بر حکم رژیم طاغوت ممنوع المنبر شده بود.
فرزند سوم شهید طباطبایی اذعان داشت: مردم از شهید سوال می کردند چرا منبر نمی روید که در پاسخ جوابی مبنی بر اینکه بر طبق تعهدی که داده ام و تنها به خاطر اینکه بهانه ای به دست دشمنان ندهم از رفتن به منبر خودداری می کنم اما از طرف دیگر در عمل سخنرانی هایشان را نه به صورت منبر بلکه بصورت خطابه ای و ایستاده لیان می کرد به طوری که ابتدا مسائل شرعی و سپس قضایای انقلاب را برای مردم تعبیر می کرد.
شهید طباطبایی هیچ گاه دست از مبارزه برنداشتکارشناس ارشد مذاهب اسلامی بیان داشت: شخصیت سیاسی شهید بگونه ای بود که در هیچ مقطعی از عمرشان دست از مبارزه برنداشته و حتی بعد از زندان و در راهپیمایی های آخر قبل از پیروزی انقلاب بسیار با دقت رهبری می کردند و گاهی اوقات برای اینکه ماشین های ژاندارمری راهپیمایان را مورد تعرض قرار ندهند دو ماشین سنگین (کمپرسی) پشت و جلوی مردم در حال حرکت قرار میداد که اگر قرار باشد ماشینی از ماشین های نظامی حمله ای بخواهد بکند برای متفرق کردن مردم ماشین سنگین جلو دار شان شود.
با پیروزی انقلاب شهید طباطبایی با درایت از افتادن اسلحه به دست مردم ممانعت کردطباطبایی اذعان داشت: جو آن زمان بگونه ای بود که حتی مردم و روحانیون نیز شاید جرات حضور در راهپیمایی ها را نداشتند اما شهید طباطبایی به آنها روحیه می داد و به هر روشی که بود آنها را به صحنه می آورد.
وی تصریح کرد: یکی از محسناتی که در منطقه آن زمان اتفاق افتاد این بود که درسال ۵۷ در یک مقطعی رئیس شهربانی زابل شخصی محلی بنام سرهنگ شاهرخ بود که خوشبختانه هنوز هم زنده هستند به دلیل آشنایی رییس شهربانی با شهید چون باید دستورات نظام را پیروی می کرد و بینابینی عمل می کرد بگونه ای که نه بهانه ای دست نظام دهد و نه مشکلی برای مردم ایجاد شود در کنار راهپیمایی و جلوی راهپیمایی شخصابعنوان اینکه برای اداره ی نظم امور همراه هستم نه برای شرکت در راهپیمایی، در راهپیمایی ها شرکت می کرد.
وی بیان داشت: به دلیل عدم فرمانبرداری رییس شهربانی از نظام شاهنشاهی در هیچ یک از راهپیمایی های منطقه اتفاقی نیفتاد به طوری که حتی در آخرین لحظات انقلاب که رژیم شاه تعدادی را به منظور چپاول بازار و مغازه های مردم و برانگیختن احساسات مردم درصدد ایجاد درگیری بود تا مردم را از انقلاب دلسرد کنند اما شهید با درایتی که داشت برای همه ی مردم که درحسینیه مرحوم شریفی جمع شده بودند به آنها اعلام کرد هر کس پا از مسجد بیرون بگذارد از ما نیست.
وی در این راستا ادامه داد: بیرون رفتن مردم از مسجد و درگیری با افراد اجیر شده رژیم جز درگیری چیز دیگری عاید مردم نمی کرد بنابراین با درایت شهید طباطبایی حتی یک مورد خونریزی اتفاق نیفتاد.
فرزند شهید طباطبایی اذعان داشت: پس از پیروزی انقلاب که همه ی اسلحه خانه ها ومهمات درسایر مناطق به دست مردم افتاده بود در این منطقه به دلیل درایت شهید حتی یک فشنگ هم به دست مردم نیفتاد چرا که در پاسگاه ها و مناطق نظامی افرادی را برای حفظ بیت المال به کار گمارد.
وی در خصوص شخصیت اجتماعی این شهید گرانقدر ابراز داشت: در سال های ۱۳۳۹-۱۳۴۰ به امر آیت الله حکیم در زابل مدرسه ای به نام مدرسه و مسجد حکیم تاسیس کرده و در آن به تربیت طلاب می پرداخت همچنین به دلیل اعتماد به شهید طباطبایی شماری از مردم داوطلبانه امورات حوزه را اداره می کردند.
شهید طباطبایی تقید وافری بر انجام فرایض دینی داشتحجه الاسلام و المسلمین طباطبایی عنوان کرد: بنا به تقید وافر شهید بر انجام فرایض دینی هر روز صبح بعد از اینکه نماز صبح و تعقیبات آن را به جا می آورد بچه ها را یکی یکی برای انجام تکالیف دینی و نماز و تعقیبات آن بیدار می کرد و در این راستا هم ملزم به خواندن یک صفحه از قرآن بودند.
وی تصریح کرد: شهید طباطبایی با شیوه های تشویقی و گهگاهی اختصاص و جایزه برای کسی که خود برای نماز صبح بیدار شود بچه ها را در انجام فرایض ترغیب می کرد.
فرزند شهید طباطبایی با بیان اینکه، در زمان شهادت پدر، تنها ۱۵ سال داشتم ادامه داد: شب حادثه، که شهید به جلسه حزب باید می رفت قرار بود میهمانی که از قبل وقت گرفته بود به منزلمان آید به همین دلیل شهید شدیدا مردد در رفتن به جلسه بود بنابراین مجبور به گرفتن استخاره شد و سپس خطاب به مادرم عنوان کرد " باید به این جلسه بروم شاید فیضی در آن باشد" پس از رفتن پدر از حادثه اتفاق افتاده هیچگونه اطلاعی نداشتیم تا اینکه یکی از اقوام که در تهران زندگی می کرد وحشت زده و ناراحت به منزل آمد و به سرعت رادیو، تلویزیون و تلفن را خاموش کرد تا از این اتفاق به طور مستقیم مطلع نشویم.
وی اضافه کرد: کم کم نسبت به اینکه اتفاقی افتاده مشکوک شدیم تا اینکه گفت در دفتر حزب انفجاری رخ داده است و پس از تماس خبر زخمی شدن پدر را به گوش ما رساند.
سید علی در حالی که بغض گلویش را میفشرد تصریح کرد: آن شب خواب به چشمانمان نیامد و همه از فکر، ناراحتی و اضطراب بیدار بودیم که فردای آن روز اقوام و عمویم که در قم بودند برای شناسایی و تحویل گرفتن پیکر شهید به تهران آمدند و ۲ روز بعد جسم بی جان پدر را در زابل دفن کردیم.
استکبار جهانی و در راس آن آمریکا نقش به سزایی در شهادت شهید طباطبایی داشتندفرزند شهید طباطبایی عنوان کرد: استکبار جهانی و در راس آن آمریکا نقش به سزایی در شهادت شهید طباطبایی داشتند به طوری که اخیرا خبرهایی در برخی خبرگزاری ها مبنی بر شناسایی یکی از عاملان انفجار دفتر حزب جمهوری در یکی از کشورهای اروپایی منتشر شد که این موضوع به خوبی نشان می دهد که آمریکا برای صدمه زدن به انقلاب اسلامی ایران بعد از سرنگونی رژیم شاه و کوتاه شدن دست آمریکا از منافع ملت ایران که نفت ایران و خزانه ی ایران را به یغما می بردند چنین جنایاتی را انجام می دهد.
طباطبایی ادامه داد: در واقع وقوع جریان جنگ تحمیلی هم در همین راستا بود چرا که وقتی دیدند با هیچ روشی توانایی شکست ایران را ندارند ترورشخصیت هایی همچون شهید مطهری، شهید مفتح، شهدای ۷ تیر، مسولان نظام، نمایندگان، رئیس جمهوری ایران شهید رجایی و نخست وزیر آزادمان شهید باهنر را آغاز کردند و تمامی این توطئه ها از سوی استکبار جهانی و در راس آنها آمریکا به منظور زنده نگه داشتن حیات حداقل زورکی رژیم غیرمشروع اسرائیل صورت گرفته است.
انتهای پیام///
