به گزارش
پایگاه خبری اوشیدا؛ نوسانات آب هیرمند و هامون در دهه اخیر هر چند منشأ اقلیمی داشته، لیکن اعمال مدیریت ناسازگار با ساختارهای زیستمحیطی از سوی افغانستان به علت عدم تأمین حقابه هیرمند و احداث سدهای متعدد وازطرفی نیز ایران بدون توجه به تداوم جریان همیشگی آب، اقدام به تأمین آب شرب زاهدان به طول ۲۰۰ کیلومتر کرده است که در تشدید این روند نقشآفرین بوده است.
خشکسالیها تبعات اقتصادی و اجتماعی نامطلوبی بر اکوسیستم سیستان تحمیل کرده به طوری که تعدیل ۵۰ درصدی اراضی کشاورزی، حذف حدود ۱۵ هزار فرصت شغلی مرتبط با فرآیندهای اقتصادی هامون، افزایش طوفان و تهدید سلامت ساکنین، مشاغل کاذب، هجوم شنها و ماسههای روان در سطح منطقه، توسط بادهای ۱۲۰ روزه و در نتیجه پر شدن مسیر رودخانه هیرمند در نقاط مرزی ایران و افغانستان از شن و ماسه که به تغییر مسیر رودخانه و در آینده قطعاً موجب بروز مشکلات سیاسی بیشتری خواهد شد، از جمله محوریترین تبعات و پیامدهای حل نشدن مسأله هیدروپلیتیک رودخانه هیرمند است.
به این مهم میبایست ناامنی حاصل از افزایش سرقت و زورگیری، شرارت و راهزنی مسلحانه، آدمربایی و حمل موادمخدر در قالب کاروانهای مسلح، را که صرفاً توسط عده معدودی انجام پذیرفته، لیکن تبعات ناحیهای، منطقهای و حتی بینالمللی فراوانی به همراه دارد را اضافه کرد.
از سال ۱۳۸۸ با انسداد فیزیکی مرز، امکان حداقلی اشتغال و تأمین درآمد برای انبوهی از جوانان بیکار که از طریق فعل غیرقانونی حمل کالا و قاچاق سوخت امرار معاش می کردند، محدود شد و این در شرایطی است که هیچ گونه امکان اشتغال رسمی در سطح منطقه سیستان مهیا نبوده و محدود اقدامات دولت، کفایت خیل عظیم بیکاران را نمیکند. چنین مسألهای، ناحیه را آبستن ناامنی مضاعف از طریق افزایش رویآوری به فعالیتهای مخل امنیت مانند دزدی، زورگیری، شرارت و آدمربایی ساخته است.
با قطع و کاهش شدید آب هیرمند و خشک شدن دریاچه هامون، بیشتر مردم منطقه سیستان به ویژه روستانشینان شغل خود را از دست دادهاند و ضریب بیکاری به شکل خطرناکی بالا رفته است.
بیکاری مردم منطقه سیستان علاوه بر مشکلاتی که از بعد روانی داشته، تأثیرات ناخوشایندی بر خانوادههایی گذاشته که درآمد خود را از دست دادهاند و مجبورند یکی از دو گزینه مهاجرت یا روی آوری به قاچاق و کارهای خلاف را انتخاب کنند.
انتهای پیام///