داخلی آرشيو خبر صفحه 
امتیاز مثبت 
۰
 
ماجرا از آن جایی شروع شد که زن جوان خواست تا گوشی همراهم را به او بدهم!
کد مطلب: ۵۷۷۱۷
تاریخ انتشار:دوشنبه ۲ اسفند ۱۳۹۵ ساعت ۰۸:۴۶
زن جوانی را به عنوان مسافر سوار خودروی خود کردم. بی‌مقدمه، سر صحبت را باز کرد و خواهش کرد گوشی تلفن همراهم را به او بدهم تا با خانه‌شان یک تماس ضروری بگیرد.
ماجرا از آن جایی شروع شد که زن جوان خواست تا گوشی همراهم را به او بدهم!
به گزارش پایگاه خبری اوشیدا: خسته و کوفته از سر کار به خانه برمی‌گشتم. زن جوانی را به عنوان مسافر سوار خودروی خود کردم. بی‌مقدمه، سر صحبت را باز کرد و خواهش کرد گوشی تلفن همراهم را به او بدهم تا با خانه‌شان یک تماس ضروری بگیرد.

 

در رودربایستی گیر کرده‌بودم. با اصرار او، به‌ناچار گوشی تلفن را در اختیارش گذاشتم. غافل از آن بودم که به گوشی تلفن خودش تک‌زنگ زده‌است.

 

او را به مقصد رساندم و چون دلم برایش می‌سوخت، کرایه هم نگرفتم. بعد از چند ساعت، مزاحمت‌های تلفنی آغاز شد. حتی در تلگرام هم پیام‌های عاشقانه‌ برایم ارسال می‌شد‌. متوجه شدم فرد مزاحم همان زن جوان است.

 

جوابش را ندادم. دو روز از این ماجرا گذشت. از شماره دیگری برایم پیام‌های تهدید‌‌آمیز ارسال می‌شد‌. فردی ادعا می‌کرد شوهر آن زن است و… .

 

باورم نمی‌شد چه می‌شنوم. فرد مزاحم زنگ می‌زد و می‌گفت همسرش از خانه فراری بوده و از گوشی تلفن همراه من با شماره تلفن او تماس گرفته شده است. در تماس‌های بعدی که همچنان با لحن تهدید‌آمیز مرد ناشناس همراه بود، فهمیدم آن‌ها قصد اخاذی دارند. جوابشان را ندادم و خودشان از رو رفتند، اما متاسفانه همسرم با این قضیه کنار نمی‌آمد. سر همین مسئله و در حضور مادرش دعوا راه انداخت‌. از کوره در‌رفته‌بودم. به طرفش حمله کردم. مادرش جلو آمد و ناخواسته‌ هلش دادم. از من شکایت کردند و کارمان بیخود و بی‌جهت به کلانتری کشیده‌شد. خدا خیرش بدهد کارشناس مشاوره پلیس  را‌ که واقعا راست می‌گویند که باید قدرت «نه» گفتن داشته‌باشیم.

رادیو سهام

Share/Save/Bookmark