داخلی آرشيو خبر صفحه اجتماعی
امتیاز مثبت 
۰
 
استقرار داعش در افغانستان هدف برخی کشورهاست
کد مطلب: ۴۳۸۶۷
تاریخ انتشار:شنبه ۱۷ بهمن ۱۳۹۴ ساعت ۱۶:۵۲
« پیر محمد ملا زهی» گفت: ارتش پاکستان سیاست شکل گیری یک حکومت دست نشانده در افغانستان را دنبال می کند و تا به اهداف خود در افغانستان نرسد مذاکرات صلح نتایج مثبتی نخواهد داشت.
استقرار داعش در افغانستان هدف برخی کشورهاست
به گزارش پایگاه خبری اوشیدا"«پیرمحمد ملازهی» کارشناس مسائل منطقه و شبه قاره موضوعاتی چون «روابط سه کشور هند-پاکستان-افغانستان»،«بررسی روند مذاکرات صلح افغانستان»، «روابط طالبان افغانستان و پاکستان»، «خط لوله صلح  و خط لوله تاپی»، «تنش های هند و پاکستان برسر مسئله کشمیر و روند رو به بهود روابط دو کشور» و همچنین «روابط هند و پاکستان با کشورهای آمریکا و روسیه و چین» را مورد بررسی قرار داد که در ادامه می آید.

*با توجه به انتشار خبرمرگ «ملا عمر» و به تعویق افتادن مذاکرات صل دولت افغانستان و طالبان آیا دور بعدی مذاکرات صلح در آینده برگزار خواهد شد؟

اگر بخواهیم قضاوت منصفانه ای داشته باشیم باید از یکسو شرایط مناسبات افغانستان و پاکستان و تجزیه ای که در طالبان صورت گرفته و از طرفی ورود جدی تر داعش در افغانستان و پاکستان را مورد توجه قراردهیم و بگوییم که مقامات افغانستان تا چه حد با پاکستان کنار خواهند آمد و اساساً خواسته های آنها چیست؟ چون تحولات افغانستان بویژه بعد از دهه ۵۰ در سال ۱۳۴۵ وقتی ژنرال داوود کودتا می کند کم و بیش با وضعیت حال حاضر افغانستان مرتبط است. در خصوص دخالت پاکستان در افغانستان جای هیچ شک و تردیدی وجود ندارد. حقیقت اینست که پاکستان بویژه سازمان اطلاعات و امنیت پاکستان (آی اس آی) در ۴۰ سال گذشته نقش اصلی را در جنگ و ناآرامی های افغانستان ایفا می کند.

پاکستان سه هدف اصلی در افغانستان را دنبال می کنند و تا به این اهداف نرسد امکان صلح در افغانستان وجود ندارد. با توجه به دوگانگی قدرت پاکستان در بخش سیاسی و نظامی تا پاکستان به هدف استراتژیک خود نرسد در افغانستان صلح برقرار نمی شود. دو هدف بسیار حیاتی وجود دارد و این برای پاکستان حکم مرگ و زندگی را دارد. یکی اینکه یک دولت هماهنگ و منسجم در کابل حاکم باشد. یک دولت هماهنگ دست نشانده در افغانستان حاکم باشد. پاکستانیها از بدو استقلال پاکستان در سال ۱۹۴۷  افغانستان را به عنوان یک کشور مستقل در ذهن خود نپذیرفتند. آنها معتقد بودند که بر اساس توافقی که بین رهبران استقلال هند و پاکستان بوجود آمده تمام منطقه مسلمان نشین در اختیار پاکستان قرار گیرد و تمام مناطق هندونشین و بودایی و غیر اسلامی در اختیار هند قرار گیرد. پاکستانیها معتقد بودند افغانستان از نظر حاکمیت مانند بلوچستان بود. این ذهنیت پاکستانیهاست که افغانستان اساساً متعلق به پاکستان بوده چون مناطق مسلمان نشین که در اختیار انگلیس بود تنها وارث آن پاکستان است. بنابراین باید این ذهنیت را در مقابل ذهنیت مخالف آن قرار داد. افغانها معتقدند که انگلیسیها با کشیدن خط مرزی «دیوراند» سه یا چهار منطقه مهم را از افغانستان جدا کردند و به هند دادند و بعد از بوجود آمدن پاکستان به پاکستان داده شد. این مناطق شامل ایالت خیبر پختونخواه،ایالت بلوچستان پاکستان،ایالت سند به علاوه مناطق قبیله نشین هستند. دلیل اشاره به موضوع ایالت سند این است که انگلیسیها وقتی آمدند و منطقه را به تسخیر خود درآوردند «محمد دین خان بلوچ» در ایالت سند حاکم بود و خانواده تالپور در این ایالت حاکم بودند.

انگلیسیها افغانستان را در خشکی به محاصره خود درآوردند و راه دریا را بروی آنها بستند. وقتی از لحاظ جغرافیایی ایالت سرحد، ایالت بلوچستان و مناطق قبیله نشین را مطالعه می کنیم ۶۰ درصد خاک پاکستان را تشکیل می دهند و ۴۰ درصد آن منطقه پنجاب است. ایالت بلوچستان به تنهایی ۴۷ درصد خاک پاکستان را تشکیل می دهد. این ایالت جمعیت کمی را داراست ولی از بندر گوادر تا کراچی را این ایالت تشکیل می دهد. بنابراین دو نگاه متضاد و متفاوت در این باره وجود دارد. یک نگاه این است که پاکستانیها معتقدند که افغانستان باید به ما ملحق شود، بر همین اساس طرحی که پاکستانیها داشتند این بود که وقتی اتحاد جماهیر شوروی افغانستان را به اشغال خود درآورد حزب اسلامی «حکمتیار» را آنقدر قدرتمند کنند که به قدرت برسد و قراردادی را نیز با حکمتیار امضا کردند. حکمتیار قبول کرد که یک حکومت فدرال و یک حکومت مرکزی تشکیل شود بخش از آن پاکستان و بخش دیگر افغانستان خیلی جاها مانند سوئیس اداره شود. بخشی از متن این توافقنامه هم منتشر شده است و بدین گونه مشکل افغانستان و خط مرزی دیوراند نیز حل شود.

در زمانی که «داوود خان» کودتا کرد و اعلام کرد ایالت بلوچستان،ایالت سرحد و ایالت سند از آن افغانستان است «ذوالفقار بوتو» نخست وزیر فقید پاکستان حکومت می کرد.  سازمان اطلاعات امنیت پاکستان در زمان ذوالفقار علی بوتو با حزب اسلامی «حکمتیار»، «احمد شاه مسعود»، مولانا نیازی، ربانی وارد مذاکره شد و آنها را به پیشاور پاکستان دعوت کرد. در پیشاور طرح کودتایی به کمک حکمتیار و احمد شاه مسعود پایه ریزی شد. قرار بود در یک روز مشخص احمد شاه مسعود در دره «پنج شیر» نیروهایش را متمرکز کند و نیروهای دولتی را خلع سلاح کند و در همان کابل، قندهار و شهرهای پشتون نشین حزب اسلامی حکمتیار مستقر شود. پشتونها دست به قیام بزنند، ژنرال داوود را برکنار کنند و خود قدرت را بدست گرفته موضوع خط دیوراند را حل کنند.

«احمد شاه مسعود» قیام کرد و نیروهای وی مناطقی را به تصرف خود درآورند. نیروهای حکمتیار قبل از اینکه وارد عمل شوند شناسایی و دستگیر شدند. اما حکمتیار فرار کرد و مابقی دستگیر شدند و این توطئه خنثی شد. زمانیکه نیروهای اسلامی به سوی پیشاور رفتند، احمد شاه مسعود هم به پیشاور فرار کرد. این نیروها از همان زمان تشکیلاتی بوجود آوردند که وظیفه آنها حل مسئله خط دیوراند با همکاری پاکستان بود بنابراین وقتی اتحاد جماهیر شوروی وارد افغانستان شد و حزب مارکسیسم سرکار آمد به طور طبیعی«جهاد» با کمک پاکستانیها شکل گرفت. جهادیها بخشی از نیروهایی بودند که بر علیه ژنرال داوود کودتا کردند و بخشی نیروهایی بودند که از کشورهایی اسلامی جذب شدند و بخشی هم با کمک سازمان سیا، کشورهای اروپایی و عربی از لحاظ مالی و تجهیزاتی روی کار آمدند. بنابراین تمام امید پاکستان در مدت این ۴۰ سال این بود دولتی در افغانستان بوجود آید که با دولت اسلام آباد هماهنگی کافی داشته باشد.

این یکی از اهداف اسلام آباد بود و هدف دوم و اصلی پاکستان این بود که هند در افغانستان حضور نداشته باشد چون هند بر اساس توافقی که رهبران استقلال هند و پاکستان بدست آوردند «کشمیر» را به پاکستان نداد. خانواده «گلاب سینگ» حاکم  وقت، کشیمر را از انگلیسیها خریده بود، اکثر اهالی منطقه مسلمان بودند ولی حاکم آن یک «سیک» بود. زمانیکه پاکستان مدعی شد کشمیر باید جزو خاک پاکستان شود «گلاب سینگ» به دهلی نو رفت و با حزب کنگره قراردادی امضا کرد و اعلام کرد ما حاضریم به هند بپیوندیم اما حاضر نیستیم جزو پاکستان باشیم. لذا اولین جرقه جنگ بین هند و پاکستان کلید زده شد. حاکمیت سیک وابسته به دولت هند شد و گروههای اسلامی در کشمیر دنبال این بودندکه به پاکستان بپیوندند.

بعد از مدتی جنگ نه هند پیروز شد و نه پاکستان. با دخالت سازمان ملل خط حائل مرزی را بوجود آوردند. وقتی این خط حائل بوجود آمد دو سوم کشمیر به مرکزیت «سرینگر» در اختیار هند قرار گرفت و یک سوم آن به مرکزیت مظفر آباد و موسوم به «کشمیر آزاد» در اختیار پاکستان قرار گرفت. از آن زمان به عبارتی ۳ جنگ و اگر جنگ «کارگل» در زمان «نواز شریف» نخست وزیر پاکستان را در نظر بگیریم ۴ جنگ بین هند و پاکستان در گرفت. به علاوه چند گروه رادیکال اسلامی از جمله «لشکر طیبه»، «جبهه آزادی بخش کشمیر» و در کل ۳۳ گروه اسلامی تندرو وابسته به ارتش پاکستان هستند و از امکانات نظامی استفاده می کنند. این گروهها در مقاطعی قصد داشتند که رئیس جمهور و نخست وزیر و نمایندگان پارلمان هند را قتل عام کنند. اگر عملیات بمبئی را به عملیات دهلی نو اضافه کنیم تنش بیشتری بین هند و پاکستان بوجود آمد. بنابراین پاکستان تحت هیچ شرایطی مایل نیست که هندوستان در افغانستان نفوذ کند.

*از چه زمانی نقش آفرینی هند در افغانستان آغاز شد؟

بعد از دخالت آمریکا و حذف طالبان از قدرت در افغانستان، نقش هند در افغانستان برجسته شد و هندیها در حال حاضر موضع مسلطی نسبت به پاکستان دارند. هندیها در افغانستان سرمایه گذاری در افغانستان انجام دادند. خط راه آهن را از چابهار به افغاستان راه اندازی می کنند و بدین گونه افغانستان را به دریا وصل می کنند و این سرمایه گذاری چین در بندر «گوادر» بلوچستان پاکستان را خنثی می کند. بنابراین پاکستان از این موضوع احساس خطر می کند. هندوستان در حال ساخت جاده «دل آرام» به هرات است تا بتواند منطقه «نیمروز»- جایی که ایران بروی رود هیرمند پل درست کرده- را به جاده اصلی قندهار وصل کند. علاوه براین هند در بخش مس و آهن در افغانستان سرمایه گذاری می کند. هند در اصل روی زیرساختهای افغانستان کار می کند و تا به حال حدود ۲ میلیارد دلار بدون هیچگونه چشم داشتی هزینه کرده است. بنابراین نفوذ هند برای پاکستان خیلی خطرناک است.

نکته مهم دیگر اینست که هند در مناطق مهمی از جمله هرات، جلال آباد و قندهار کنسولگری تاسیس کرده است. این مناطق از دید پاکستان حوزه امنیتی اسلام آباد را تهدید می کند. پاکستان معتقد است دستگاه امنیتی افغانستان (شورای امنیت ملی) بویژه در زمانی که «امرالله صالح» ریاست دستگاه امنیتی افغانستان را به عهده داشت توافقی بین دستگاه های امنیتی هند و افغانستان برای تجزیه پاکستان بوجود آورده است. در ایالت بلوچستان «نهضت تجزیه طلب خلق بلوچ» که مورد حمایت هند قراردارد، رهبر این نهضت در «دبی» با هند هماهنگی های لازم را بعمل می آورد و این دیدگاهی است که پاکستان نسبت به هند دارد. «ملا فضل الله» رهبر نهضت طالبان است که قبلاً درگیریهای دره «سوات» را سازماندهی کرد و در حال حاضر در «خوست» فعالیت دارد. پاکستان بر این باور است طالبان که در وزیرستان پاکستان در حال جنگ و درگیری است مشکلات امنیتی زیادی برای پاکستان بوجود آورده است و این تحت نظارت دستگاه هایی امنیتی هند و افغانستان است.

 در این اوضاع «ناتو» در افغانستان قرارداد استراتژیک امضا کرده است و این بدین معناست که ارتش آمریکا تا سال ۲۰۲۴ در افغانستان حضور خواهد داشت. ۵ پایگاه نظامی در پنج منطقه مهم ایجاد کرده است. «شیندن» هم مرز با ایران است، «مزار شریف» مرز آسیای میانه است و منطقه «گردیز» در ولایت ننگرهار، هم مرز با هند و «قندهار» هم مرز با ایران و پاکستان است و این مناطق حساس و استراتژیک هستند.

*طالبان برای ورود به مذاکرات صلح با کابل شروطی را تعیین کرده است. این شروط چه چیزهایی هستند؟

 شرط اول طالبان در صلح با دولت افغانستان خروج نیروهای آمریکایی از منطقه است و شرط دوم اینکه هند در منطقه نقشی نداشته باشد. این دو شرط طالبان در اصل شرط سازمان اطلاعات امنیت پاکستان است. طالبان در زمان «ملا عمر» یکپارچه و متحد بود در حال حاضر سه گروه وجود دارند. گروه «محاذ افغانستان» که خبر مرگ ملاعمر را همین گروه فاش کردند. گروه دیگری به رهبری «ملا رسول» و دیگری گروه «داعش افغانستان» است. پاکستان با فشار آمریکا وارد مذاکرات شده است و این موضوع واضح و مبرهن است که کمکهای مالی آمریکا به ارتش پاکستان منوط به راضی کردن طالبان و شرکت آنها در مذاکرات است. به نظرم رسد یک بازی در منطقه در حال جریان است که باید به جوانب و عواقب آن توجه زیادی داشت.

طالبان در ماههای اخیر به شهرهای «سنگین»، «گلستان» حمله بردند و آن شهرها را به تصرف خود درآوردند. خط مرزی جدا کننده دو قومیت پشتون و غیر پشتون شامل  ۵۴ قومیت از جمله هزاره، ازبک، تاجیک، ایماغ، قرقیز، ایغور و ترکمن است. از این ۵۴ قومیت این قومیتها از همه مهمتر و دارای نیروی مسلح هستند. هزاره ها که شیعه و فارس زبان هستند، ازبکها که اهل سنت و فارس زبان هستند و طالبان در حال به تصرف در آوردن مناطقی هستند که منطبق با طرح ژنرال پطرس باشند.

جبهه شمال در این بین احساس خطر کرد. «یونس قانونی»، «اسماعیل خان» حزبی تشکیل دادند و هدف آنها از بوجود آوردن این حزب اینست که باید قانون اساسی حال حاضر افغاستان اصلاح شود و کشور به حالت فدرال اداره شود. اگر به طالبان قدرات داده شود در مقابل شیعیان انتظار دارند قدرت محلی خودشان را داشته باشند، تاجیکها و ازبکها هم بدین گونه. بنابراین افغانستان در موقعیت بسیار حساسی قرار گرفته است. در این موقعیت حساس بخشی از طالبان با حمایت ارتش پاکستان حاضر به مذاکره خواهند شد و ماموریت دولت نواز شریف آوردن این گروه پای میز مذاکره است و این پاکستان را از این اتهام مبری می کند که اسلام آباد از طالبان حمایت می کند. اما این بدان معنا نیست که در افغانستان صلح برقرار شود. تا پاکستان به اهداف خود در افغانستان دست نیابد در آنجا صلحی بوجود نخواهد آمد.

 اشتباهی که «القاعده» و بن لادن مرتکب آن شد این بود که دست به جهاد بر علیه غرب زد و عملیات حمله به مرکز تجارت جهانی را در 11 سپتامبر ۲۰۰۱ انجام دادند. آمریکا بر این باور است که انحرافی در جهاد بر علیه اتحاد جماهیر شوروی ایجاد شد و دنیای غرب را ماننده روسها بشمار آوردند. چون مسیحیان اهل کتاب هستند و جهاد در حقیقت بر علیه کمونیسم بود. آمریکا تضاد را در بین اسلام و مسلمانان پایه ریزی کرده است و جنگ شیعه و سنی را برنامه ریزی کرده است.

مذاکرات صلح در افغانستان از سوی پاکستان دارای دو بخش سیاسی و نظامی است. بخش سیاسی تا حدودی مذاکرات را پیش خواهد برد و ارتش پاکستان هم به این بخش سیاسی کمک می کند اما بخش دیگری در پاکستان وجود دارد که باعث بروز ناامنی در افغانستان می شود و هدف آنها بیرون راندن هند از افغانستان است.

*آیا همه اعضای طالبان نگاه یکسانی به مذاکرات صلح دارند؟

طالبان دارای چند بخش و جناح است که شامل شورای کویته، شورای میدان شاه، حزب اسلامی حکمتیار و شبکه حقانی است. «ملا رسول» در افغانستان با گروه داعش بیعت کرد و در هلمند، زابل و نیمروز عملیات انجام می دهد. به نظر می رسد بخشی از طالبان صلح می کند و در بلند مدت مذاکرات صلح «مری ۲» شروع می شود. اشرف غنی تغییر موضع داده است و خواستار برقراری توازن در مناسبات بین افغانستان و پاکستان است. اشرف غنی سیاست اولیه خود را که در ابتدای روی کار آمدن دنبال می کرد تغییر داده است و برقراری ارتباط با پاکستان را مهم می داند. اما باید دانست بین «عبدالله عبدالله» رئیس اجرایی دولت وحدت ملی و اشرف غنی شکافی بوجود آمده است. بین جبهه شمال و دولت وحدت ملی اختلاف بوجود آمده است.

نیروهای دولتی از هلی برن نیروهای طالبان در قندوز حمایت کردند. در شهر سنگین نیز برای نیروهای طالبان بالگرد نظامی آوردند و آنها را داخل شهر پیاده کردند. منبع و سازمانی تصمیم گرفته است که شهر سنگین در افغانستان سقوط کند. وقتی در افغانستان طرحی فدرال یا ایالتی بوجود بیاید تازه پاکستان به ۵۰ درصد از خواسته های خود رسیده است و قسمتهای فارس و ازبک نشین در اختیار پاکستان نیست. وقتی طالبان وارد مذاکره شوند و در مناطق پشتون نشین مستقر شوند بدون شک با برگزاری انتخابات پیروز خواهند شد. طالبان اکثریت جمعیت را به خود اختصاص داده است و بنابراین باید قدرت در اختیار طالبان قرار داده شود. وقتی انتخابات آزاد برگزار شد و «ملا رسول» یا «ملا اختر» در افغانستان رئیس جمهور شد پاکستان ۵۰ درصد دیگر از اهداف خود را از طریق سیاسی بدست خواهد آورد.

*اسلام آباد سعی دارد چین را وارد مذاکرات صلح کند دلیل اصلی آن چیست؟

مسئله اینست که ارتش پاکستان به این امر آگاه است که نمی تواند در مقابل آمریکا مقاومت کند و بخوبی می داند که آمریکا برای آوردن طالبان به پای میز مذاکره با چین به تفاهم رسیده است و به این نتیجه رسیده است که آمریکا با روسیه به توافق رسیده است. اخیراً نماینده طالبان با روسیه تماس برقرار کرد. از قبل تماسهایی وجود داشته اما اخیراً این تماسها علنی شده است. صحبت هایی وجود دارد که مذاکرات صلح «مری ۲» به مرکزیت اسلام آباد شروع شود.

 چین ۴۶ میلیارد دلار در پروژه اقتصادی با پاکستان سرمایه گذاری کرده است و تا زمانیکه امنیت در منطقه برقرار نشود. عملاً این سرمایه گذاری فایده ای نخواهد داشت. چین در نفت و گاز شمال افغانستان سرمایه گذاری می کند. آمریکا، چین و روسیه به این نتیجه رسیده اند که مسئله افغانستان را حل کنند اما ارتش پاکستان در منطقه سیاست دوگانه خود را اعمال می کند. ارتش پاکستان تقسیم کار کرده است که «ملا اختر» که نیروهایش ضعیف شده را پای میز مذاکره ببرد و با وی توافق کند. اما چگونه و تحت چه شرایطی؟ شاید طرح ژنرال «پطرس» را بیاد بیاورید. طرح ژنرال پطرس برای حل مسئله افغانستان این بود که مناطق شرق و جنوب افغانستان که پشتون نشین و ۱۱ منطقه هستند این مناطق را در واحدی خود مختار متمرکز اعلام کنند و آنها را در اختیار طالبان قرار دهند. چهار یا پنج وزارت خانه در دولت مرکزی به طالبان اختصاص داده شود. پاکستان حاضر است طالبان را پای میز مذاکره بیاورد. طبق طرح ژنرال پطرس با توجه به انجام مذاکراه باید مناطقی به طالبان اختصاص داده شود. بخش دوم طرح پطرس که به نفغ پاکستان است این بود که خط «دیوراند» برای قوم پشتون برداشته شود اما این خط دیوراند برای دولت اسلام آباد و کابل خواهد ماند. این طرح با مخالفت جبهه شمال روبرو شده است. دولت وحدت ملی(بخش شمال) به رهبری عبدالله عبدالله، قومیتی غیر پشتون است، «اشرف غنی» رئیس جمهور افغانستان نماینده قوم پشتون است.

نگرانی اساسی چین «سین کیانگ» و «گروه ایغورها» (نهضت اسلامی ترکستان شرقی) است و این نهضت اسلامی شرقی در عراق و سوریه به نفع داعش در حال جنگ است. «فرقانه» بزرگترین منطقه سلفی نشین است که از سال ۱۹۱۲ میلادی عربستان سعودی «شیخ شارق» را به آنجا فرستاد و در آنجا مدرسه دینی درست کردند و تا حدخلافت هم پیش رفتند و یک نوع امارت اسلامی نیز در آنجا بوجود آمد و بعدها در چند منطقه افغانستان اینگونه امارت ها نیز بوجود آمدند. دره فرقانه به ازبکستان، قرقیزستان و تاجیکستان وصل است. هدف نهایی این است که اگر خلافت اسلامی داعش در منطقه شکل نگرفت، داعش را در افغانستان مستقر کنند و این نیروها را بر علیه روسیه و چین بکار ببرند. رهبر نظامی داعش در عراق و سوریه «عمر الشیشانی» چچنی الاصل هست. مهمترین نیروهایی که برای داعش در حال نبرد هستند چچن، ازبک و تاجیک هستند. نهضت ایغور و نهضت «انصارالله تاجیکستان» و حرکت اسلامی ازبکستان رسماً وابسته به داعش هستند.

Share/Save/Bookmark
مرجع : خبرگزاری مهر
    عکاس :