به گزارش پایگاه خبری اوشیدا:چندی پیش مرد ۵۵ ساله‌ای همراه با همسرش، با مراجعه به دادگاه خانواده درخواست طلاق داد و به قاضی گفت: من همسرم را دوست دام، زندگیم را هم دوست دارم اما پسرانم وقتی شنیدند همسرم باردار شده به شدت عصبانی شدند و از من خواستند تا همسرم را طلاق بدهم. چون شرط ازدواج مجدد من این بود که نباید بچه دار شوم. حالا هم از من خواستند که به دادگاه بیایم و درخواست طلاق بدهم.
زن ۴۰ ساله نیز به قاضی گفت: با وجود اینکه شوهرم ۱۵ سال از من بزرگ‌تر است اما من خیلی به او علاقه دارم و واقعا از این ازدواج راضی‌ام. فقط گاهی پسرانش در زندگی ما دخالت می‌کنند و شوهرم هم که به شدت از آن‌ها حساب می‌برد تحت تاثیر قرارمیگیرد. باور کنید آقای قاضی اگر آن‌ها اجازه بدهند ما زندگی خوبی در کنار یکدیگر داریم اما آن‌ها دست از سر ما برنمی دارند. شاید باورتان نشود اما دختران شوهرم اصلا به زندگی ما کاری ندارند. شوهر اول من نمی‌توانست بچه دار شود تا اینکه چند سال پیش در اثر بیماری فوت کرد وقتی با شوهر دومم ازدواج کردم و پسرانش برایم شرط گذاشتند که بچه دار نشوم پذیرفتم اما وقتی زندگیمان شروع شد و شوهرم متوجه شد که من آرزوی مادر شدن دارم تصمیم گرفتیم بچه دار شویم اما فکر نمی‌کردیم که پسرانش جنجال به پا کنند و دست پدرشان را بگیرند و او را به دادگاه خانواده بیاورند. واقعا نمی‌دانم وجدانشان اجازه می‌دهد که من فرزندم را بدون پدرش بزرگ کنم.
این زن در جلسه دادگاه به گریه افتاد و شوهر وی تحت تاثیر قرار گرفت که بعد از آن قاضی عموزادی از پسران مرد ۵۵ ساله خواست تا دست از دخالت بردارند و اجازه دهند که آن‌ها به زندگی در کنار هم برگردند.
پسران وی وقتی گریه پدر و نامادریشان را در جلسه دادگاه دیدند تصمیم گرفتند دخالتی در زندگی آن‌ها نداشته باشند. به همین خاطر زن وشوهر در جلسه دادگاه آشتی کردند و راهی خانه خود شدند.
