داخلی آرشيو خبر صفحه 
امتیاز مثبت 
۲
 
یادداشت/ پورفسور احمد قنبری
سهم آبرسانی به ۴۶ هزار هکتار اراضی دشت سیستان در توسعه نه صفر، نه صد
کد مطلب: ۵۸۵۴۸
تاریخ انتشار:چهارشنبه ۱۶ فروردين ۱۳۹۶ ساعت ۰۸:۰۷
سرزمین اسطوره ایی و تاریخی سیستان همانند مصر که زاییده نیل است، سیستان نیز زاییده هیرمند یا هلمند است.
سهم آبرسانی به ۴۶ هزار هکتار اراضی دشت سیستان در توسعه نه صفر، نه صد
به گزارش پایگاه خبری اوشیدا؛ در گذر زمان با تغییر مسیر رودخانه محل اسکان مردم نیز تغییر کرده که نمونه بارز آن خالی از سکنه شدن شهر سوخته و قلعه رستم است.

علیرغم نقش رود هیرمند در پیدایش سیستان ولی در گذشته معیشت مردم از فعالیت های متنوع تامین می شده است.

کاوش های باستانی شهر سوخته صحت این ادعا را تائید می کند که در حالت اوج هم معیشت مردم سیستان از فعالیتهای صنعت، تجارت، خدمات و کشاورزی بوده است. ولی در گذر زمان و مخصوصا تنوع در تامین نیازهای معیشتی مردم کاهش و عمده درآمد مردم از کشاورزی و خدمات برآورده می شود.

با گذشت زمان به خاطر شرایط خاص منطقه و روشهای نادرست مدیریتی، صنعت و تجارت در اقتصاد منطقه، علیرغم ظرفیت های خوب نقش قابل ملاحظه ایی ندارد.

آنچه در این مختصر مد نظر است نقش کشاورزی در تامین معیشت مردم و کاهش فقر است؛ بدیهی است که در گذر زمان به دلیل محدود بودن ظرفیت منابع ، دخالت کشور همسایه بر جریان آب هیرمند و عدم ایجاد ظرفیت جدید، همواره شاهد مهاجرت از این منطقه به سایر کشورها و مناطق بودیم که میتوان به حضور بیش از صد ساله قوم سیستانی در کشور ترکمنستان، خراسان، گلستان و سایر مناطق ایران اشاره کرد.

برای سالهای متمادی طرحهای دستوری بالا به پایین یا اصطلاحا top _down approaches از طرف دولتهای مختلف در ادوار گذشته در سیستان انجام شده است که دارای جنبه های مثبت و منفی بوده است.

همواره این طرحها چون با رویکرد دستوری و بدون در نظر گرفتن و مشورت با بهره برداران اجرایی می شد مورد پذیرش بهره برداران و توده مردم و کشاورزان قرار نگرفته است و کارشناسان ضعف عدم پذیرش را در بیسوادی و کج فهمی کشاورزان عنوان می کردند، غافل از اینکه هر اقدام یا طرحی که بدون توجه و مشورت با مردم، بدون توجه به فرهنگ، سنتها و ارزشهای یک جامعه اجرا شود پیشا پیش محکوم به شکست است.

کشاورزی ماهیتا محدود به مکان یا اصطلاحا site_specific است، یعنی برای هر منطقه با عنایت به شرایط طبیعی، توان تولید و شرایط اقتصادی و اجتماعی آن مدل متفاوت و سازگار به آن شرایط را ارائه کرد.

با تجربه ای که از گذشته تغییر در نگرش و دیدگاه های توسعه در بخش کشاورزی صورت گرفته و هدف توسعه با مردم برای مردم است نه توسعه توسط دولت برای مردم است.

یعنی اهمیت رویکرد bottom _up یا اصطلاحا grass root approaches است؛ توسعه با مردم برای مردم.

توجه به نیازها و خواست مردم در اولویت روشهای جدید است چون انسان ها هم جزء لاینفک یک اکوسیستم هستند.

در جامعه ایی که انسانهای آن وقت زیادی را صرف نیازهای فیزیولوژیک و اولیه برای بقاء کنند، بدیهی است که وقت و قدرت فکر کردن برای بهبود شرایط و توسعه را ندارند لذا برای تغییر باید فعالیتها را در رسیدن به شرایط مطلوب به دو دسته تقسیم کرد که شامل فعالیتهای آغازین starter activity و فعالیتهای توسعه پایدار یا sustainable development activity می شود که باید اولویت بندی و تقدم و تاخر بر آنها قائل شد.

لازمه توسعه کشاورزی تغییر شرایط موجود به شرایط بهتر است که برای این تغییر چند استراتژی تعریف شده این استراتژیها شامل افزایش شدت بهر وری بیشتر از منابع موجود در آگرو اکوسیستم؛ تنوع بخشی به محصولات و فراوری در آگرو اکوسیستم؛ افزایش اندازه مزرعه نه با رویکرد مالکیت منابع بلکه مدیریت منابع؛ ایجاد در آمدهای فصلی غیر مرتبط با مزرعه در درون مزرعه یا خارج آن و در نهایت آموزش و افزایش مهارت افرادی که بیش از ظرفیت در مرزهای آگرواکوسیستم است تا بتوانند از طریق خارج شدن از بخش کشاورزی در سایر بخشها فعالیت و کسب در آمد کنند.

برنامه های عملیاتی برای هر کدام از پنج رویکرد فوق در دستورالعملها و منابع مختلف ذکر شده که فقط جهت اطلاع برنامه های عملیاتی برای رسیدن به هر کدام از رویکردهای فوق را در آینده به اختصار خواهم گفت.

به عنوان مثال استفاده از واریته ها و نژادها اصلاح شده ، کنترل بهتر آفات، افزایش رانمان مصرف آب مثالهایی از افزایش شدت بهره وری از منابع درون اگرواکوسیستم است.

در استراژی دوم هدف تنوع بخش در منابع درآمد،کاهش آسیب پذیری، پیدا کردن بازارهای جدید برای محصولات، تولید محصولات با ارزش افزوده بالا، ایجاد صنایع جانبی کشاورزی و سایر فعالیتهای کشاورزی می باشد.

در رویکرد سوم هدف یکپارچه سازی مد نظر نه از نوع فیزیکی و افزایش اندازه تملک و در اختیار داشتن منابع بلکه افزایش اندازه و برد مدیریتی و مدیریت یک پارچه مد نظر است.

برای رویکرد چهارم می توان به ایجاد در آمدهای مستقل از مزرعه یا اصطلاحا off_farm اشاره کرد. که مهاجرتهای فصلی و فرصتهای شغلی خارج از مزرعه جزئی از این استراژی است.

با تو جه به سیاستهای جدید که هدف تولید با حفظ منابع یا double high strategeye مد نظر متخصصین اگرواکولوژی است ممکن است بدلیل رشد جمعیت بخشی از جمعیت از فراتر از ظرفیت منابع تولید باشد که از طریق آموزش و افزایش مهارت و ظرفیت سازی این بخش از جمعیت باید از بخش کشاورزی یا مزرعه برای همیشه خارج و در سایر بخشها مثل صنعت و خدمات شاغل شوند.

امروزه در دنیا برای رسیدن به توسعه کشاورزی رقابت پذیر و پایدار از روشها و عملیات مختلفی استفاده می شود. به عنوان مثال افزایش اهمیت کشاورزی شهری یا اصطلاحا urban food production در کشورهای شمال افریقا و خاور میانه می باشد. قطر تصمیم دارد در دهه آینده بیش از نود درصد سبزی، میوه و صیف جات مورد نظر کشورش را از این نظام کشاورزی تامین کند.

در ایران هم در سالها اخیر کشاورزی شهری تولیدات گلخانه ایی برای تولید سبزی و صیفی . تولیدطیور و شیر در اطراف شه هاافزایش چشمگیری داشته است. یا نظام کشاورزی land less Agriculture در کشور چین. این نظام کشاورزی در صورتی که به صورت جامع و زنجیره تولید تا مصرف دیده شود نقش مهمی در اشتغال و تولید خواهد داشت.

با استفاده از مزیتهای نسبی هر منطقه، مثل شرایط خاص اقلیمی یا دسترسی به نیروی کار قدرت رقابت و دستیابی به بازارهای خاص از طریق محصولات خاص nich cropsممکن است. در این شرایط باید دنبال ایجاد زنجیره ارزش افزوده برای محصولات خاص با ارزش افزوده بالا از تولید تا فر آوری آنها بود specific value chain در اینصورت مناطق مثل سیستان می تواند حتی در سطح بین المللی رقابت کند. مثال شرایط اقلیمی خاص سیستان و نیرو کار فراوان در تولید گیاهان دارویی میتواند یک مزیت نسبی حتی در سطح بین المللی باشد. قیمت ۷۵ هزار تومانی رازیانه سیستان در مقایسه با قیمت بیست هزار تومانی رازیانه شهرستان تاییدی بر این ادعا است.

تغییر نظام کشاورزی تولید محور supply driven به نظام کشاورزی demand driven از مقتضیات نظامهای کشاورزی مدرن و پایدار هست.

گیریم طرح آب موفق و انگور ، خیار و بامیه در سطح ۴۶ هزار هکتار تولید کنیم. مصرف کننده و مکان مصرف کجاست؛ با چه زیر بنایی می خواهیم تولیدات را نگهداری و منتقل کنیم . با قاطر حمل ودر میدان یا مزرعه ذخیره می کنیم. مگر کشاورزان خربزه تولید نمی کنند در تابستان حاصل زحمات خود را اگر نگویم مفت ولی کیلویی دویست هزار تومان می فروشند.

در کشاورزی مدرن باید به زنجیره تولید تا مصرف توجه شود. باید دنبال کشاورزی بازار محور یا کشاورزی جامعه پشتیبان باشیم در اینصورت هم کشاورز میداند که چه محصول و چه مقدار و چه زمانی تولید کنی هم مصرف کننده در تولید مشارکت و تامین سرمایه انجام خواهد داد هم مطمئن هست که محصولی که می خرد کجا و تحت چه شرایطی تولید شده و ارزانتر می خرد.

البته بدیهی است که از فرصت اینترنت و موبایل جهت شبکه سازی بین کشاورزان ،اطلاع رسانی و توصیه فنی و بازار به کشاورزان استفاده کرد.

انتهای پیام ////
Share/Save/Bookmark