به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «
اوشیدا»، شهید حاجقاسم میرحسینی در دوم مردادماه سال ۱۳۴۲ در جزینک متولد شد و در تاریخ ۱۹ بهمنماه ۱۳۶۵ در شلمچه بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید، پیکر مطهرش در گلزار شهدای زابل جزینک به خاک سپرده شد.
این شهید در بخشی از وصیتنامه خود نوشته است؛
بسمالله الرحمن الرحیم
والدین عزیزم ایدکم الله تعالی
بار خدایا به یگانگیات و اینکه شریک و همتایی برایت نیست و معبود واقعی هستی، شهادت میدهم. بار خدایا به پیامبر خاتمت حضرت محمد (ص) که فرستاده و رسول توست و شهادت میدهم به اینکه حضرت علی (ع) پیشوا و امام اول شیعیان است و این که قیامت و محشر روز رستاخیز (یوم الجزاء) حق است شهادت میدهم بار خدایا به این که نظام جمهوری اسلامی به رهبری امام عزیز حق است و جنگ عراق علیه ایران به ما تحمیل شده. امروز فرزندان برومند ملت ما ایثارگرانه از تمامیت ارضی - اسلامی - عقیدتی و مکتبی خود دفاع میکنند، شهادت میدهم.
شاید مشیت حضرت داور بر این باشد که توفیق شهادت پیدا کنم بد نیست این جملاتی که برگرفته از عقایدم است بر روی کاغذ مکتوب کنم بههرحال به خداوند و فضل و رحمتش چشم طمع دوختهام نه به بضاعت و توشه خویش، خدا گواه هست که توشهای ندارم. مدتی در جنگ بودم که شاید بهار عمرم محسوب شود و در کنار وارستهترین فرزندان این امت قسمتی از عمرم را سپری کردم که نعمت بسیار بزرگی بود.
بسیجیانی که جز خدا نمیبینند و جز طریقت خدایی نمیپویند و آن خالصانی که باتکیهبر حقیقت توحید و معاد و عقاید و اخلاق، اعمال و حالات خود را از آلودگیها شستهاند و جان و اعضاء و جوارح خویش را به نور واقعیت تزیین کردهاند آن کسانی که به نص کلام مولا علی (ع) دنیا را سهطلاقه کردهاند از پدر و مادرم معذرت میخواهم که نتوانستم فرزند لایق و شایستهای باشم و حق پدر فرزندی را ادا کنم، هرگز زحمات و مشقات شما را در مراحل مختلف زندگی فراموش نخواهم کرد. من در پیشگاه خداوند از شما تشکر و قدردانی میکنم.
پدر و مادرم تکلیف حسینی اقتضا کرد که در جبهه حضور پیدا کنم. اگر چه ازدستدادن جوان سخت است؛ اما چون رضایت خدا بالاتر از هر چیزی است شما هم باید رضا باشید به رضای خدا فرزندتان امانتی بیش نبود، خدا امانتش را از شما گرفت، خدا مرا به شما داد و حالا از شما گرفته است معذالک اندوه معنی پیدا نمیکند.
من شرمندهام وقتی به سنی رسیدم که خود را یافتم در کنار شما نبودم. تا قسمتی از خدمات بیشمار و زحمات زیادی که در جهت رشد و پرورش من متحمل شده بودید ادا کنم. از شما تشکر و عذرخواهیکردن از زحمت ارزندهتان زبانم عاجز است و قلم قاصر. از شما میخواهم برایم دعا کنید خدا گناهانم را ببخشد. چون ما ادامهدهندگان راه امام حسین (ع) هستیم یزیدیان بر ما خردهگیری کردند و سپس قتلعاممان نمودند و همچون حیوانات درنده به ما حمله کردند، پیران و کودکانمان را کشتند.
جوانان را تکهپاره و به زنان کهنسال و دختران خردسال تجاوز کردند، یتیمان را سر بریدند، خانهها را سوختند و با غارت، شهرها را به ویرانه تبدیل کردند، یا اباعبدالله یاوران تو را دست بریدند - پا قطع کردند - سر جدا کردند - با مواد شیمیایی بدنشان را کباب کردند، چون از شما پدر و مادر مهربانم در کودکی آموختهام، وقتی داستان حماسهآفرینیهای کربلای حسین (ع) را برایم تعریف میکردید، تصمیم گرفتم با امام حسین (ع) بیعت کنم.
پدرم: الگوی تو حضرت ابراهیم (ع) است، ابراهیم (ع) خود فرزندش را به قربانگاه عشق برد، تو خود مرا به جبهه روانه کردی. صبر داشته باش که خدا صابران را دوست دارد.
مادرم، الگوی تو حضرت هاجر است. حضرت هاجر خودش چشمان فرزندش را برای قربانی در راه خدا سرمه مالید و تو مرا از زیر قرآن برای رفتن به جبهه عبور دادی.
الحق و بهتماممعنی مادر بودی خداوند با کسانی است که در زندگی بردبار باشند و تو هاجروار مرا به جبهه روانه کردی.
از برادران عزیزم که همیشه مرا هادی و راهنما بودند تشکر میکنم و عذر میخواهم که با بیادبی و بداخلاقی با آنها حرف زدم و آن طور که شایسته مقام برادری بودم نتوانستم ادای تکلیف کنم. اگر توانستید برایم روزه بگیرید و نماز بخوانید به برادرانم توصیه میکنم در هر مجلس و محفلی از جنگ و انقلاب سخن بگویید. از مظلومیت ما در برابر ستمگران از رهبری و ولایتفقیه سخن بگویید یادتان نرود امام بود که ما را از اسفلالسافلین بهطرف اعلیعلیین سوق داد.
از خواهران بسیار عزیز و زحمت کشیدهام نهایت سپاسگزاری و تشکر را دارم و امیدوارم مرا عفو کنند و زحمات خود را برایم حلال نمایند.
خواهرم، الگوی تو حضرت زینب (س) است. حضرت زینب (س) پیامبر کربلای خونین امام حسین (ع) بود، یادت باشد زینب (س) با یک عده یتیم، زن و کودک اسیر دشمن شد؛ اما باز هدفش باز نماند و همچنان فریاد میزد خونسرد باشید که مرا دشمنشاد مکنید، فرزندان شما باید انتقام شهدا را بگیرند، به فرزندانتان درس انتقام بیاموزید، از پدر و مادر و خواهرانم عاجزانه تمنا میکنم در مراسم عزاداریم شربت و شیرینی پخش کنند و غمگین نباشند، بر سروصورت نزنند، جامه پاره نکنند از حضرت زینب (س) باید درس بگیرند، حضرت زینب (س) باآنهمه مشکلات و آن همه جنازهای که در روز عاشورا شاهد بود، ولی چنان صبور و متین بود که دشمنان را تکان میداد و دشمنان سرافکنده میشدند. شما خودتان میشنوید در سرتاسر دنیا به مظلومین و مستضعفین رحم نمیکنند و در همهجا مسلمین و محرومین را سر میبرند، بنابراین خودتان را آماده کنید که اگر در نوار مرز سراغ آنها نروید خود سراغتان خواهند آمد.
انتهای خبر/