داخلی آرشيو گزارش صفحه فرهنگی
امتیاز مثبت 
۰
 
وصیت‌نامه شهید؛
پاسدار خون شهدا باشید
کد مطلب: ۷۸۳۳۳
تاریخ انتشار:شنبه ۱۶ فروردين ۱۴۰۴ ساعت ۰۸:۵۰
شهید احمد صیاداربابی در وصیت نامه خود نوشت: ما می رویم تا اسلام زنده بماند. در راه راست حرکت کنید و از خون شهیدانی که هدفشان پیروزی اسلام بوده دفاع کنید.
پاسدار خون شهدا باشید
به گزارش خبرنگار پایگاه خبری تحلیلی «اوشیدا»، شهید «احمد صیاداربابی»  دهم آبان‌ماه سال ۴۵ در شهرستان زابل متولد شد و در ۴ دی‌ماه سال ۶۵ در خرمشهر به فیض شهادت نائل آمد.

این شهید در وصیت‌نامه خود نوشته است؛
ﺑﺴﻢ ﷲ اﻟﺮﺣﻤﻦ اﻟﺮﺣﯿﻢ

(ﺧﺪاﯾﺎ اﯾﻦ ﻋﺰﯾﺰان را ﮐﻪ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﻫﺪاﯾﺎی اﻣﺖ ﻣﺎﺳﺖ ﺑﻪ ﭘﯿﺸﮕﺎه ﺑﭙﺬﯾﺮ). (اﻣﺎم ﺧﻤﯿﻨﯽ)

«وﻟَﺎ تحسبنﱠ اﻟﱠﺬﯾﻦَ ﻗُﺘﻠُﻮا ﻓﯽ ﺳﺒِﯿﻞِ اﻟﻠﱠﻪ أَﻣﻮاﺗًﺎ ﺑﻞْ أَﺣﯿﺎء ﻋﻨْﺪ رﺑﻬِﻢ ﯾﺮْزﻗُﻮنَ»

«ﺷﻬﯿﺪان را ﻣﺮده مپندارید؛ بلکه زنده و در ﻧﺰد ﺧﺪای ﺧﻮﯾﺶ روزی می‌خورند».

«إِنﱠ اﻟﻠﱠﻪ ﯾﺤﺐ اﻟﱠﺬﯾﻦَ ﯾﻘَﺎﺗﻠُﻮنَ ﻓﯽ ﺳﺒِﯿﻠﻪ ﺻﻔﺎ ﮐَﺄَﻧﱠﻬﻢ ﺑﻨْﯿﺎنٌ ﻣﺮْﺻﻮص»

«به‌درستی ﮐﻪ ﺧﺪاوﻧﺪ دوﺳﺖ می‌دارد ﮐﺴﺎﻧﯽ را ﮐﻪ در راﻫﺶ ﭼﻮن دژی ﻣﺤﮑﻢ ﺻﻒ ﺑﺴﺘﻪ و ﭘﯿﮑﺎر می‌کنند».

ﺧﺪاﯾﺎ ﺑﺮای اولین‌بار وصیت‌نامه‌ام را می‌نویسم و ۷ ﺳـﺎل اﺳـﺖ ﮐـﻪ از ﺟﻨـﮓ ﺗﺤﻤﯿﻠـﯽ می‌گذرد و در اﯾﻦ ﻣﺪت ﻃﻮﻻﻧﯽ ﮐﻪ در ﺟﺒﻬﻪ شرکت کرده‌ام. ﺷﻬﺎدت ﻧﺼﯿﺒﻢ ﻧﮕﺮدﯾـﺪه، اﻟﺒﺘـﻪ ﺷﮑﯽ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﺗﺎ ﮐﻨﻮن ﻟﯿﺎﻗـﺖ ﺷـﻬﺎدت را نداشته‌ام و در اﯾـﻦ ﻣـﺪت ﺑﻬﺘـﺮﯾﻦ دوﺳـﺘﺎﻧﻢ و نور چشمانم در ﮐﻨﺎرم ﺑﻪ ﺷﻬﺎدت رسیده‌اند. ﺧﺪاﯾﺎ ﺑﻪ ﻣﻦ ﮐﻤﮏ ﮐـﻦ ﮐـﻪ ﻟﯿﺎﻗـﺖ ﺷـﻬﺎدت در راﻫﺖ ﭘﯿﺪا ﮐﻨﻢ و ﺑﺎز ﺑﺎ ﺧﺠﺎﻟﺖ و ﺷﺮﻣﻨﺪﮔﯽ آﺧﺮﯾﻦ وصیت‌نامه‌ام است ﮐﻪ می‌نویسم در ﺗﺎرﯾﺦ ۱۳۶۵/۹/۱۵.

ﺑﻪ ﻧﺎم ﺧﺪا، ﺑﻪ ﻧﺎم او ﮐﻪ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ اوﺳﺖ زندگی‌ام اوﺳﺖ و زﻧﺪه ﺑﻪ اوﯾﻢ، ﺑﻪ ﻧﺎم او ﮐﻪ از اوﯾﻢ و ﺑﻮدﻧﻢ از اوﺳﺖ و رﻓﺘﻨﻢ از اوﺳﺖ، ﯾـﺎدم اوﺳـﺖ، ﺟـﺎﻧﻢ اوﺳـﺖ و ﻣﻌـﺸﻮﻗﻢ اوﺳـﺖ ﻣﺤﺒﻮﺑﻢ اوﺳﺖ، اﻣﯿﺪم اوﺳﺖ و ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰم و ﺑﻪ ﯾﺎدت ﻫﺴﺘﻢ ﺗﺎ ﺑﻪ ﯾﺎدم ﺑﺎﺷـﯽ ﮐـﻪ ﺑـﺪون ﺗـﻮ هیچ‌وپوچ ﺧﻮاﻫﻢ ﺑﻮد و ﺳﻼم ﺑﺮ ﺷﻬﺪای اﺳﻼم ﺑﺮ ﺷﻬﺪای اﻧﻘﻼب اﺳﻼﻣﯽ و به‌خصوص ﺷﻬﺪای ﺟﻨﮓ ﺗﺤﻤﯿﻠﯽ و ﺧﺎﻧﻮاده ﺷﻬﺪا و اﻣﺖ ﺷﻬﯿﺪﭘﺮور اﯾﺮان.

اﯾﻨﺠﺎﻧﺐ ﻫﺪﻓﻢ از رﻓـﺘﻦ به جبهه اﯾﻦ ﺑﻮده اﺳﺖ ﮐﻪ اوﻻً ﺧﺪﻣﺘﯽ ﺑﻪ اﺳﻼم و ﺑﻌﺪ ﺑﻪ ﻓﺮﻣﻮده اﻣﺎم خودکرده ﺑﺎﺷﻢ کﻪ می‌فرماید «ﻣﺴﺌﻠﻪ اﺻﻠﯽ ﺟﻨﮓ اﺳﺖ» و ﻣﻦ ﻫﻢ ﺗﻤﺎم ﻣﺴﺎﺋﻞ و ﻣﺸﮑﻼت را زﯾﺮ ﭘـﺎ ﮔﺬاﺷـﺘﻢ. ﺧﺪاﯾﺎ ﺑﻪ ﻣﻦ ﮐﻤﮏ ﮐﻦ ﮐﻪ در اﯾﻦ داﻧﺸﮕﺎه ﺑﺰرگ ﻋﻠﻢ و ادب اﺳﻼﻣﯽ ﻣﻮﻓﻖ ﺷﻮم ﮐﻪ ﺟﺰ اﯾﻦ ﭼﯿﺰی نمی‌خواهم. ﺧﺪاﯾﺎ ﺑﻪ ﻣﻦ ﮐﻤﮏ ﮐﻦ. ﮔﻨﺎﻫﺎﻧﻢ ﺑﺒﺨﺶ. روزی ﻧﺎدان ﺑـﻮدم، ان شاءﷲ ﮐـﻪ ﺧﺪا اﯾﻦ ﺑﻨﺪه ﺣﻘﯿﺮ را ﺑﺒﺨﺸﺪ و ﺑﯿﺎﻣﺮزد و ﺷﻤﺎ ای ﺧﻮاﻫﺮان و ﺑﺮادران ﻣﺴﻠﻤﺎن ﭘﯿـﺎم ﻣـﻦ به‌عنوان ﯾﮏ ﺷﻬﯿﺪ اﯾﻦ اﺳﺖ ﮐﻪ ﻗﺪر اﯾﻦ ﻧﻌﻤﺖ اﻟﻬـﯽ را بدانید؛ یعنی امام ﻋﺰﯾﺰﻣـﺎن و ﻫﻤـﻪ گوش‌به‌فرمان اﯾﻦ ﺑﺰرﮔﻮار ﺑﺎﺷﯿﺪ ﮐﻪ در راه راﺳﺖ ﺣﺮﮐﺖ ﮐﻨﯿـﺪ و از ﺧـﻮن ﺷـﻬﯿﺪاﻧﯽ ﮐـﻪ ﻫﺪﻓﺸﺎن ﭘﯿﺮوزی اﺳﻼم ﺑﻮده دﻓﺎع ﮐﻨﯿﺪ و درصورتی‌که ﺷﻬﺎدت ﻧﺼﯿﺒﻢ ﺷﺪ، از ﺟﺎﻧﺐ ﺟﺒﻬـﻪ ﷲ ﺑﺎﺷﺪ.

می‌خواهم ﺑﺮاﯾﻢ ﻧﻤﺎز ﻣﯿﺖ ﺑﺨﻮاﻧﯿﺪ و ﻫﻤﻪ در ﺳﻮم و ﻫﻔﺘﻢ و ﭼﻬﻠﻢ ﻣـﻦ ﺷـﺮﮐﺖ و ﺳﺨﻨﺮاﻧﯽ ﻧﻤﺎﯾﻨﺪ. اﻟﺒﺘﻪ ﻧﻪ به‌خاطر ﻣﻦ ﺳﺨﻨﺮاﻧﯽ کنند؛ بلکه پیام ﺧﻮن ﺷﻬﺪا را ﺑﻪ ﮔﻮش ﻣـﺮدم ﺑﯿـﺪار و آﮔﺎه ﺑﺮﺳﺎﻧﯿﺪ و ﻗﺒﺮم در نزدیک‌ترین ﺟـﺎ ﺑﺎﺷـﺪ، ﻧـﺴﺒﺖ ﺑـﻪ دوﺳـﺘﺎﻧﻢ و ﺷـﻬﺪای دﯾﮕـﺮ به‌خصوص در ﺟﻮار ﺷﻬﯿﺪ ﻏﻼﻣﺮﺿﺎ ﻋﻠﯽ دادی دﻓﻨﻢ ﮐﻨﯿﺪ، به‌خاطر اﯾـﻦ ﮐـﻪ در اﯾـﻦ دﻧﯿـﺎ این‌قدر ﺑﻪ ﻫﻢ ﻧﺰدﯾﮏ ﺑﻮدﯾﻢ، دﻟﻢ می‌خواهد ﺣﺎﻻ ﻫﻢ ﮐﻪ ﺷﻬﯿﺪ ﺷﺪم در ﮐﻨـﺎر دوﺳـﺖ ﻋﺰﯾـﺰم ﻏﻼﻣﺮﺿﺎ ﻋﻠﯽ دادی ﺑﺎﺷﻢ و اﻣﺎ راﺟﻊ ﺑﻪ ﺧﻮدم، ﺑﺮادران و ﺧﻮاﻫﺮان اﯾﻦ دﻧﯿﺎ، دﻧﯿـﺎی آزﻣـﺎﯾﺶ اﺳﺖ و ﻫﻤﻪ می‌دانیم ﮐﻪ ﻫﯿﭻ ﮐﺪام ﻣﺎﻧﺪﮔﺎر ﻧﯿﺴﺘﯿﻢ و ﻫﻤﮕـﯽ ﺧـﻮاﻫﯿﻢ رﻓـﺖ. ﻓﻘـﻂ ﻣﻮاﻇـﺐ ﺑﺎﺷﯿﻢ ﭘﺮوﻧﺪه ﻣﺎ ﺳﻔﯿﺪ ﺑﺎﺷﺪ و ﺑﺎ روی ﺳﻔﯿﺪ، ﭘﺮوﻧﺪه ﮐﺎﻣﻞ ﺑﺎ ﻣﻌﺪل ۲۰ ﮐﻪ ﺑﺮای دانش‌آموزان ﻧﻤﺮه ﻣﻤﺘﺎز اﺳﺖ را ﺑﺮای ﺧﻮدﻣﺎن آﻣﺎده ﮐـﺮده ﺑﺎﺷـﯿﻢ. از ﻫﻤـﻪ ﺷـﻤﺎ ﺑـﺮادران و ﺧـﻮاﻫﺮان می‌خواهم ﮐﻪ اﮔﺮ ﺧﺪای ﻧﺎﺧﻮاﺳﺘﻪ از ﻣﻦ ﻧﺎراﺣﺘﯽ دیده‌اید و ﺣﺮﻓـﯽ شنیده‌اید ﮐـﻪ ﺑﺎﻋـﺚ ﻧﺎراﺣﺘﯽ شده‌ام، ﻣﺮا ﺑﺒﺨﺸﯿﺪ.

ﻫﺮﮐﺲ ﮐﻪ ﻣﺮا ﺑﻪ ﻫﺮ ﻋﻨﻮان ﻧﺎراﺣﺖ و ﻧﮕﺮاﻧﻢ ﮐﺮده ﮐﺎری ﻧﺪارم، خدا ﺑﻪ ﻫـﺮ ﺷـﮑﻞ ﺑﺒﺨـﺸﺪ و ﺑـﻪ راه راﺳـﺖ ﻫﺪاﯾﺖ ﮐﻨﺪ و اﻣﺎ ﭘﺪر و ﻣﺎدرم و ﺑﺮادراﻧﻢ و ﺧﻮاﻫﺮاﻧﻢ، ﭘﺪر ﺟﺎن ﻫﻤﯿـﺸﻪ در راه اسلام ﻗـﺪم ﺑﺮدار و ﺳﻌﺎدﺗﯽ ﮐﻪ ﻧﺼﯿﺐ ﻓﺮزﻧﺪت ﺷﺪه ﻧﻌﻤﺘﯽ از ﻃﺮف ﺧﺪاوﻧﺪ ﺑﺪان و ﺧﺪا را ﺷﮑﺮ ﮐـﻦ، ﻣﺮا ﺣﻼل‌ﮐﻦ. ﻣﺎدر ﺟﺎن ﺧﻮﺷﺎ ﺑﻪ ﺣﺎﻟﺖ ﮐﻪ ﭼﻨﯿﻦ فرزندی در راه اﺳﻼم ﺗﺮﺑﯿﺖ ﮐﺮدی و ﺗـﻮ ﺑﻮدی ﮐﻪ ﻫﻤﯿﺸﻪ اﻓﺘﺨﺎر می‌کردی ﮐﻪ ﻓﺮزﻧﺪت در ﺟﺒﻬﻪ اﺳﺖ ﭘﺲ ﺣﺎﻻ ﻫﻢ اﻓﺘﺨﺎر ﮐـﻦ ﮐـﻪ ﻓﺮزﻧــﺪت در راه اﺳـﻼم ﺑــﻪ ﺷــﻬﺎدت رﺳـﯿﺪه و اﻓﺘﺨـﺎری ﺑــﺎﻻﺗﺮ از اﻓﺘﺨـﺎر اول، و از ﺷــﻤﺎ می‌خواهم ﻣﺮا ﺣﻼل ﮐﻨﯽ. ﺧﻮاﻫﺮاﻧﻢ ﻣﺮا ﺣﻼل ﮐﻨﯿﺪ ﮐـﻪ ﻣﻤﮑـﻦ اﺳـﺖ در ﮐـﻮﭼﮑﯽ ﺷـﻤﺎ را اذﯾﺖ ﮐﺮده ﺑﺎﺷﻢ و ﺧﻮاب و ﻧﺎدان ﺑﻮدم، ﻣﺮا ﺑﻪ ﺑﺰرﮔﻮاری ﺧﻮدﺗﺎن ﺑﺒﺨﺸﯿﺪ و ﻫﻤﯿﺸﻪ گوش‌به‌فرمان اﻣﺎم ﺑﺎﺷﯿﺪ و ﻓﺮزﻧﺪاﻧﺘﺎن را در راه اﺳﻼم ﺗﺮﺑﯿﺖ ﺑﮑﻨﯿﺪ. ﺑﺮادراﻧﻢ ﻣﺮا ﺑﺒﺨـﺸﯿﺪ. ﻣـﺎدرم از ﺗﻮ می‌خواهم ﮐـﻪ ﻓﺮزﻧـﺪم ﻣﻬـﺪی ﻧـﻮر ﭼـﺸﻤﺎﻧﻢ را در راه اﺳـﻼم ﺗﺮﺑﯿـﺖ ﮐﻨﯿـﺪ و ﺑـﻪ او ﺑﯿﺎﻣﻮزﯾﺪ، ﻋﺰﯾﺰم درس ﺻﺒﺮ و ﻣﻘﺎوﻣﺖ و اﯾﺴﺘﺎدﮔﯽ و ﺟﻮاﻧﻤﺮدی و ﺷﻬﺎدت در راه اﺳﻼم ﺑـﻪ او ﺑﮕﻮﯾﯿﺪ ﺑﺎﯾﺪ اﺳﻠﺤﻪ اﻓﺘﺎده از دﺳﺖ ﭘﺪر را ﺑﺮﮔﯿﺮی و ﺑﻪ ﺟﻨﮓ ﺑﺎ دﺷﻤﻨﺎن اﺳﻼم ﺑﺮﺧﯿﺰﯾﺪ و از ﭘﺪر و ﻣﺎدرم و ﺑﺮادراﻧﻢ و ﺧﻮاﻫﺮان ﻣﺤﺘﺮم می‌خواهم ﮐﻪ در ﻣﺠﻠﺲ ﺧﺘﻢ ﻣـﻦ ﺧﯿﻠـﯽ آرام ﺑﺎﺷﯿﺪ و ﺑﺎ ﻣﺨﺎرﺟﯽ ﮐﻢ ﺑﺮﮔﺰار ﻧﻤﺎﯾﯿﺪ. ﺳﻌﯽ ﮐﻨﯿﺪ ﭘﯿﺶ همه‌کس ﮔﺮﯾﻪ ﻧﮑﻨﯿﺪ و ﻣﺮﺗـﺐ ﺧـﺪا را ﯾﺎد ﮐﻨﯿﺪ و ﺷﮑﺮ ﺑﮕﻮﯾﯿﺪ و ﻧﮕﺬارﯾﺪ دﺷﻤﻨﺎن اﺳﻼم ﺧﻮﺷﺤﺎل ﺷﻮﻧﺪ. ﺑﻠﮑﻪ ﺑﺎ ﻗـﺎﻣﺘﯽ اﺳـﺘﻮار از ﻣﺮدم ﭘﺬﯾﺮاﯾﯽ ﮐﻨﯿﺪ و در ﭘﺎﯾﺎن از ﺗﻤﺎم ﺑﺮادران و ﺧﻮاﻫﺮان می‌خواهم ﮐـﻪ ﻣـﺮا ﺑﺒﺨـﺸﻨﺪ و ﺣﻼﻟﻢ ﮐﻨﯿﺪ و از ﮐﻠﯿﻪ ﺑﺮادران ﺗﯿﭗ ﻗﻬﺮﻣﺎن اﻟﻤﻬﺪی (ﻋﺞ) ﮐﻪ در اﯾﻦ ﮐﻪ [ناخوانا] ﮐـﻪ به‌عنوان ﺧﺪﻣﺘﮕﺰاری در ﺧﺪﻣﺘﺸﺎن بوده‌ام، به‌خصوص ﻓﺮﻣﺎﻧﺪه ﻣﺤﺘﺮم ﺧﻮدم ﺗﻘﺎﺿﺎ دارم ﻣﺮا ﺑﺒﺨـﺸﻨﺪ و ﺣﻼﻟﻢ ﮐﻨﯿﺪ.

ﺧﺪاﺣﺎﻓﻆ ﺷﻤﺎ
انتهای خبر/
Share/Save/Bookmark