داخلی آرشيو گزارش صفحه فرهنگی
امتیاز مثبت 
۰
 
وصیت‌نامه شهید؛
دل به یاد خدا آرام می‌گیرد
کد مطلب: ۸۰۰۳۴
تاریخ انتشار:پنجشنبه ۸ آبان ۱۴۰۴ ساعت ۰۷:۱۷
شهید «رضا راستگوجهانتیغی» در قسمتی از وصیت‌نامه‌اش می‌نویسد: ای برادر و ای خواهر حزب‌الله همیشه در صحنه «به ریسمان الهی چنگ بزنید و متفرق نشوید» و به یاد خدا باشید. چرا که «دل به یاد خدا آرام گیرد» به نام خدا و همچنین امام‌زمان (عجل‌الله تعالی فرجه الشریف) را بشناسید.
دل به یاد خدا آرام می‌گیرد
به گزارش پایگاه خبری اوشیدا؛ شهید «رضا راستگوجهانتیغی»، یکم آذرماه ۱۳۴۹، در روستای جهانتیغ از توابع شهرستان زابل به دنیا آمد. پدرش خان محمد، کشاورزی می‌کرد و مادرش فاطمه نام داشت. دانش‌آموز سوم راهنمایی بود. به‌عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. یکم بهمن‌ماه ۱۳۶۵، در شلمچه بر اثر اصابت ترکش به‌صورت، سینه و پا، شهید شد. پیکر وی را در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپردند.

 در قسمتی از وصیت‌نامه این شهید آمده است:

 بسم‌الله الرحمن الرحیم

 به نام الله پاسدار حرمت خون شهیدان گلگون‌کفن با سلام و درود فراوان به پیشگاه منجی عالم بشریت ولی‌عصر امام‌زمان (عج) و نایب برحقش خمینی کبیر، این قلب تپنده میلیون‌ها مردم محروم و مستضعف جهان و با سلام و درود فراوان به‌تمامی شهدا راه حق و حقیقت آنان که با نثار خون خود درخت اسلام را آبیاری کردند و چه عاشقانه به معشوق واقعی خود یعنی الله پیوستید.

 از خدا سپاسگزارم که بر من منت نهاد و مرا خلق کرد و راه کمال سعادت را برای من آشکار کرد. همچنین خدا را سپاسگزارم از این که سعادتی نصیبم کرد تا بتوانم یکی از کوچک‌ترین خدمتگزاران اسلام و این انقلاب باشم و به جبهه حق علیه باطل بـروم و امیدوارم که این سپاسگزاری خالص و بی‌ریا باشد.

 پدر و مادر مهربانم سلام‌علیکم. امیدوارم که حالتان خوب باشد و همچنین امیدوارم که در غم ازدست‌دادن من ناراحت نباشید و صبر را که بزرگ‌ترین صفات است، پیشه کنید. چرا که خداوند صابران را دوست دارد و اگر خدای‌ناکرده گریه‌وزاری بکنید، دشمن یعنی شوروی و آمریکا خوشحال می‌شود.

 مادر مهربانم: از وقتی که پا به عرصه وجود نهادم و زحمات تو بیشتر شد و چه زحمت‌هایی که برای من نکشیدی و از رنج‌ها و بیماری‌هایی که به‌خاطر من به جان خریدی و خلاصه نمی‌دانم که چگونه از شما قدردانی کنم امیدوارم که مرا ببخشید و مرا حلال کنید.

 و ای پدر عزیز از پندهایی که به من کردی از این که مرا درست و مکتبی تربیت کردی و از زحماتی که برای من کشیدی و خلاصه مرا تحویل جامعه دادی و تا اینجا رساندی تا به دانشگاه حق، یعنی جبهه حق روانه کردی، تا بتوانم در دانشگاه درس آزادی و آزادگی و شهادت را بیاموزم، از شما طلب بخشش و حلالیت می‌نمایم.

 پدر و مادر عزیزم امیدوارم که مرا ببخشید از این که فرزند ناشایسته‌ای بودم و آن‌طور که انتظار داشتید نبودم. از کارهایی که می‌گفتید نافرمانی می‌کردم و شما را ناراحت می‌کردم و امیدوارم بر هر حال که شده مرا ببخشید و حلالم کنید.

ای برادر و خواهرم امیدوارم که شما هم مرا ببخشید از این که برادر شایسته‌ای برای شما نبودم، برای ادامه‌دادن این رسالت خونین مقدس موفق و پیروز باشید و امیدوارم که خدا هم ما را عفو کند از این که بنده شایسته‌ای برای او نبودیم و در دنیا هر گناه و معصیت‌کار دیگری نکردیم.

 ای برادر و ای خواهر حزب‌الله همیشه در صحنه «به ریسمان الهی چنگ بزنید و متفرق نشوید» و به یاد خدا باشید. چرا که «دل به یاد خدا آرام گیرد» به نام خدا و همچنین امام‌زمان (عجل‌الله تعالی فرجه الشریف) را بشناسید.

 به امید پیروزی نهایی رزمندگان اسلام و زیارت مرقد مطهر حضرت امام حسین (ع) شما را به خدای بزرگ می‌سپارم.

 خدانگه‌دار

 رضا راستگو
Share/Save/Bookmark