به گزارش پایگاه خبری
اوشیدا؛ شهید «رضا راستگوجهانتیغی»، یکم آذرماه ۱۳۴۹، در روستای جهانتیغ از توابع شهرستان زابل به دنیا آمد. پدرش خان محمد، کشاورزی میکرد و مادرش فاطمه نام داشت. دانشآموز سوم راهنمایی بود. بهعنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. یکم بهمنماه ۱۳۶۵، در شلمچه بر اثر اصابت ترکش بهصورت، سینه و پا، شهید شد. پیکر وی را در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپردند.
در قسمتی از وصیتنامه این شهید آمده است:
بسمالله الرحمن الرحیم
به نام الله پاسدار حرمت خون شهیدان گلگونکفن با سلام و درود فراوان به پیشگاه منجی عالم بشریت ولیعصر امامزمان (عج) و نایب برحقش خمینی کبیر، این قلب تپنده میلیونها مردم محروم و مستضعف جهان و با سلام و درود فراوان بهتمامی شهدا راه حق و حقیقت آنان که با نثار خون خود درخت اسلام را آبیاری کردند و چه عاشقانه به معشوق واقعی خود یعنی الله پیوستید.
از خدا سپاسگزارم که بر من منت نهاد و مرا خلق کرد و راه کمال سعادت را برای من آشکار کرد. همچنین خدا را سپاسگزارم از این که سعادتی نصیبم کرد تا بتوانم یکی از کوچکترین خدمتگزاران اسلام و این انقلاب باشم و به جبهه حق علیه باطل بـروم و امیدوارم که این سپاسگزاری خالص و بیریا باشد.
پدر و مادر مهربانم سلامعلیکم. امیدوارم که حالتان خوب باشد و همچنین امیدوارم که در غم ازدستدادن من ناراحت نباشید و صبر را که بزرگترین صفات است، پیشه کنید. چرا که خداوند صابران را دوست دارد و اگر خدایناکرده گریهوزاری بکنید، دشمن یعنی شوروی و آمریکا خوشحال میشود.
مادر مهربانم: از وقتی که پا به عرصه وجود نهادم و زحمات تو بیشتر شد و چه زحمتهایی که برای من نکشیدی و از رنجها و بیماریهایی که بهخاطر من به جان خریدی و خلاصه نمیدانم که چگونه از شما قدردانی کنم امیدوارم که مرا ببخشید و مرا حلال کنید.
و ای پدر عزیز از پندهایی که به من کردی از این که مرا درست و مکتبی تربیت کردی و از زحماتی که برای من کشیدی و خلاصه مرا تحویل جامعه دادی و تا اینجا رساندی تا به دانشگاه حق، یعنی جبهه حق روانه کردی، تا بتوانم در دانشگاه درس آزادی و آزادگی و شهادت را بیاموزم، از شما طلب بخشش و حلالیت مینمایم.
پدر و مادر عزیزم امیدوارم که مرا ببخشید از این که فرزند ناشایستهای بودم و آنطور که انتظار داشتید نبودم. از کارهایی که میگفتید نافرمانی میکردم و شما را ناراحت میکردم و امیدوارم بر هر حال که شده مرا ببخشید و حلالم کنید.
ای برادر و خواهرم امیدوارم که شما هم مرا ببخشید از این که برادر شایستهای برای شما نبودم، برای ادامهدادن این رسالت خونین مقدس موفق و پیروز باشید و امیدوارم که خدا هم ما را عفو کند از این که بنده شایستهای برای او نبودیم و در دنیا هر گناه و معصیتکار دیگری نکردیم.
ای برادر و ای خواهر حزبالله همیشه در صحنه «به ریسمان الهی چنگ بزنید و متفرق نشوید» و به یاد خدا باشید. چرا که «دل به یاد خدا آرام گیرد» به نام خدا و همچنین امامزمان (عجلالله تعالی فرجه الشریف) را بشناسید.
به امید پیروزی نهایی رزمندگان اسلام و زیارت مرقد مطهر حضرت امام حسین (ع) شما را به خدای بزرگ میسپارم.
خدانگهدار
رضا راستگو