به گزارش پایگاه خبری اوشیدا
شهید «رضا صیاد» فروردین ۱۳۳۷ در یکی از روستاهای زابل متولد شد، پدرش «موسی» نام داشت. تحصیلاتش را تا پایان دوره راهنمایی ادامه داد، سپس به استخدام آموزشوپرورش درآمد، از طریق بسیج عازم جبهه شد و سرانجام ۱۸ اردیبهشت ۱۳۶۶ در آبادان به فیض شهادت نائل آمد. در ادامه متن کامل وصیتنامه این شهید گرانقدر تقدیم حضورتان میگردد.
وصیتنامه شهید «رضا صیاد» به نام الله پاسدار حرمت خون شهیدان
اللهمّ ارْزُقْنی شَفاعَهَ الْحُسَیْنِ یَومَ الْوُرُودِ وَثَبِّتْ لِی قَدَمَ صِدْق عِنْدَکَ مَعَ الْحُسَیْنِ وَأَصْحابِ الْحُسَیْنِ الَّذینَ بَذَلُوا مُهَجَهُمْ دُونَ الْحُسَیْنِ (علیهالسلام)
خداوندا شفاعت
حسین (علیهالسلام) را در آن روز که بر تو وارد میشوم روزیم فرما و مرا نزد خود با حسین و یاران حسین آنان که جانهایشان را فدای حسین کردند به صداقت ثابتقدم بدار.
اینجانب «رضا صیادی» فرزند «موسی» از روستای ده نو پشت ادیمی وصیت مینمایم به پدر و مادرم و خواهرانم و برادرانم و همسرم و تمام اقوام و خویشان نکند خداینکرده سروصدا به راه بیندازید و از مسئولین میخواهم که تمام خویشانم را بگذارند با من وداع نمایند و جنازه مرا در قبرستان ادیمی دفن و زمانی که گریه کردید به یاد فرزند حضرت زهرا (سلامالله علیها) اباعبدالله که در گرمای سوزان کربلا به شهادت رسید بیفتید.
پدرم افتخار کن همچون فرزندی خدا به تو داده و بزرگ کردی که جان خود را فدای اسلام کرد. پدرم از کسی تسلیت نطلبید برای جنازه فرزندت تبریک بخواهید و در مراسم من شیرینی و شربت بدهید. پدرم مانند حسین (علیهالسلام) صبر داشته باش، ما نیز که پیروش هستیم باید اسلام را قوی و بزرگ بداریم و از قرآن و اسلام پاسداری کنیم. پدر دل به دنیا نبندید همانطور که برای امامان ما وفاداری نگردند و شکنجههای بسیار را بهخاطر اسلام دیدند ماهم که شیعه دوازدهامام هستیم پیرو خطشان باشیم و ادامه راهشان را بدهیم. مادرم خواهرم برادرم همچنین مانند زینب، زینب گونه باشید و سرپرستی فرزندان را به عهده بگیرید و هیچوقت به سروصورت نزنید که گناهکار میشوید شما باید خدای عزوجل را شکر کنید و دعا برای امام امت و صاحبالزمان که یاریکننده رزمندگان در جبهه حق علیه باطل است بکنید نه اینکه خداینکرده از یاد خدا دوری کنید همیشه درخواست یاری از خداوند بخواهید که خدا خالق و مهربان است و نگهدار اوست و ما را به راه خودش هدایت کرد و ما هم گوشبهفرمان و اطاعت او بودم و در راهش با قدرتی که به ما داد بود عمل کردیم.
همسرم درود به تو که همچون همسری را در راه خدا فرستادی و هیچ ناراحتی نداشتی و صبر داشته باش و فرزندانم را به رفتار و اخلاق اسلامی دعوت کن و آنها را دلداری بده که انشاءالله در دنیا و آخرت روسفید باشی همسرم بهجای من در خانه پدرم باش تا برایش فرزندی مهربان باشی و فرزندانم را باروح شاد و خندان داشته باش و هیچ موقع با ناراحتی برخورد نکن که خداینکرده به فکر پدر بیفتند و خدا از شما ناراضی شود؛ چون خدا کسی را دوست میدارد که از فرزند شهید محافظت کند و تشویق به درسهای اسلامی بنماید و از تمام خویشان و اقوام میخواهم که بر سروصورتشان نزنند؛ چون گناه میکنند و موقعی که گریه کردید برای فرزند زهرا گریه کنید؛ چون در پشت سرما کسی است که فرزندانم را جمعآوری کند؛ اما در زمان فرزند زهرا تنها حضرت زینب سرپرستی فرزندان اباعبدالله را داشت و از همکارانم میخواهم راه شهیدان را ادامه بدهند نکند خداینکرده وسوسه شیطانی در سینه آنها جا بگیرد و بهخاطر دنیوی دست از اسلام بکشید از شما میخواهم که دل به خدا ببندید و اسلام را محافظت کنید و امام امت را تنها نگذارید و به دستوراتش عمل کنید و اسلام را حفظ کنید؛ چون زمانی که اسلام درخطر است ما چطور میتوانیم به فرائض دینی خودمان عمل کنیم و پیرو نفس خود نباشیم حرکت کنید بیایید رزمندگان را در صحنه نبرد مشاهده کنید که با توکل به خدا چه پیروزیهایی به دست میآورند پدرم وصیت میکنم برای من چهلم بگیرید و حقوقم را یکسوم به پدر و مادرم بدهید و دو سوم دیگر را به فرزندانم و مرا حلالم کنید.
به امید پیروزی رزمندگان کفرستیز اسلام حق علیه باطل
روحش شاد و یادش گرامی باد.
انتهای پیام/