داخلی آرشيو يادداشت صفحه اجتماعی
امتیاز مثبت 
۰
 
یادداشت؛
زابل، شهری در دام آلودگی
کد مطلب: ۷۷۶۸۹
تاریخ انتشار:دوشنبه ۸ بهمن ۱۴۰۳ ساعت ۱۰:۴۸
کی از بحران‌های زیست‌محیطی در این استان به‌شمار می‌رود که در سال‌های اخیر به دنبال خشک شدن دریاچه هامون به وضعیت بحرانی رسیده‌است. اما در کنار آن وضعیت داخلی شهر روح هر رهگذری را از زشتی و آلودگی می‌خراشد
زابل، شهری در دام آلودگی
عباس نورزائی رئیس کانون جهادگران جهاد سازندگی استان سیستان و بلوچستان در یادداشتی به اوشیدا نوشت: وزیر بهداشت روز دوشنبه یکم بهمن در همایش ملی روز هوای پاک که با حضور رئیس‌جمهور در سازمان حفاظت محیط‌زیست برگزار شد، گفته است: 《زابل آلوده‌ترین شهر کشور به لحاظ آلودگی هوا است. 》
 
 پنج‌روز بعد چندتنی از مهمانانی را همراهی می‌کردم که چندین سال بود به زابل نیامده بودند، از زاهدان وارد شهر شدیم از کمربندی به سمت فرودگاه، مسیر را طی کردیم. تراکم پلاستیک‌های رهاشده که بادهای معروف سیستان آورده و در دام بوته‌های خارشتر گیر افتاده‌اند، منطقه را به مزرعهٔ پلاستیک تبدیل کرده بود.
 
وارد شهر شدیم، شهر را به سطل زباله‌ای می‌توان تشبیه کرد که بعضی از صاحب‌منصبان آلوده در آن به دنبال طلای کثیف هستند، اما فرقشان این است که اینان کت‌وشلوارهایی اتوکشیده بر تن دارند و ادوکلن زده، در فرودگاه با خودروهای شاسی‌بلند دور صاحب‌منصبی دیگر که پست‌های دولتی را بالا و پایین می‌کند، حلقه‌زده و کاروان راه می‌اندازند.
 
 آلودگی زابل فقط به هوایش نیست، آلودگی از در و دیوارش تراوش دارد. نمای ساختمان‌هایی که چندین سال است، نیمه‌کاره مانده، کریه و بدمنظر با شلاق بادهای گردآلود، دچار فرسایش شده است و روح هر بینندهٔ تازه‌واردی را می‌خراشد.
 
 اینجا صرفاً از کالبد فیزیکی شهر آلودگی نمی‌بارد، وارد بعضی از ادارات، خصوصاً بیمارستان‌ها و واحدهای خدمات‌رسان هم که می‌شوید، آلودگی رفتاری دارند، انگار با متهمانی سخن می‌گویند که اتهامشان ترک‌نکردن شهر است! تکریم ارباب‌رجوع در ادارات این شهر قافیه را باخته است.
 
 وارد کوچه‌ای در محلهٔ باقرآباد شدیم، آنجا را آن‌گونه که ۴۰ سال قبل بود، یافتم؛ بلکه تخریبش بیشتر، درعین‌حال مردمش به دنبال کولری بهتر برای مسجد بودند. کوچه‌های بدون پوشش و خاکی با دیوارهای طبله‌کرده.
 
 خیابان‌ها و بولوارهایی با جدول‌های شوره‌زده که به قول استاد سخن، رئیس‌الذاکرین کنگرکِه‌یو وَرملا.
 درختانی با شاخه‌های خشک و هرس‌نشدن، به‌هم‌ریخته و کج به سمتی که باد زوزه‌کشان بر آن پیروز شده است.
 
 کجایید ای شهیدان خدایی؟ کجایید ای جهادگران بی‌ادعا؟ کجایید ای صاحبان کم‌ترین عِرق به شهر و دیار سیستان؟
 
 برخیزید و دستی برآورید که این مرض سختی است که چون خوره به جان شهرتان افتاده، نگذارید به عصای حضرت سلیمان تبدیل شود، این عصا را بر نیل زنید و آن را شکافته از این لجن‌زار خفت و خواری، پیروزمندانه عبور کنید.
 
 انتهای خبر/
Share/Save/Bookmark