به گزارش خبرنگار گروه اجتماعی پایگاه خبری تحلیلی «
اوشیدا» به نقل از عصرهامون؛ در روزهایی که شهر زاهدان همچنان با چالشهای اساسی در زیرساختهای شهری، حمل و نقل عمومی، فضای سبز و جمعآوری زباله دستوپنجه نرم میکند، شهردار زاهدان تلاش کرده با دستاوردسازی و بزرگنمایی اقداماتی که ماحصل تلاش چندین نهاد بوده، و با استعفا از سمت خود، چهره ضعیف مدیریتیاش را تطهیر کند.
محمدامیر براهویی، شهردار زاهدان، با انتشار رپورتاژی تحت عنوان «روایت یک سال خدمت»، تلاش دارد تصویری از یک مدیریت موفق، پرکار و تحولآفرین در سال ۱۴۰۳ ارائه دهد؛ تصویری که به گفته بسیاری از ناظران محلی و کارشناسان شهری، نه بازتاب واقعیتهای میدانی، بلکه نمونهای از رزومهسازی و تبلیغات هدفمند برای تصاحب صندلی مدیریتی جدید در تهران است.
شهردار زاهدان در این رپورتاژ، از دهها پروژه عمرانی، خدماتی و فرهنگی بهعنوان دستاورد یکسالهاش نامبرده و تلاش کرده با نادیدهگرفتن سهم دستگاههای حامی و همکار، کارنامهای یکطرفه برای خود طراحی کند؛ این در حالی است که او نزدیک به چهار سال در همین سمت قرار داشته و ارائه گزارش عملکرد تنها یک سال، آن هم با اغراق و حذف دورههای گذشته، بازتاب کاملی از واقعیت مدیریتی او نیست.
از نگاه منتقدان، این اقدام نهتنها از واقعیت فاصله دارد، بلکه در مواردی پروژههای ناتمام و یا پروژههایی که با مشارکت نهادهایی مانند راهآهن، قرارگاه خاتمالانبیا، استانداری سیستان و بلوچستان و حتی وزارت کشور به اجرا درآمدهاند، به طور کامل به نام شهرداری زاهدان و شخص شهردار مصادره شدهاند.
از جاده ابریشم تا «چهار رسولی»؛ رویا یا برنامه؟ در بخشی از این رپورتاژ، براهویی از چشمانداز «دیپلماسی فعال شهری» برای احیای نقش زاهدان در مسیر جاده ابریشم سخن گفته است؛ مفهومی مبهم و بدون پشتوانه اجرایی روشن که بیشتر به شعارهای توسعهطلبانه شباهت دارد تا سیاستگذاری مبتنی بر ظرفیتهای واقعی شهری. یکی از اصلیترین طرحهای مورد اشاره در این رپورتاژ، اجرای پروژه «چهارراه رسولی» بهعنوان کلانترین طرح گردشگری تجاری شهری در جنوب شرق کشور است؛ طرحی که هنوز بهصورت کامل تکمیل نشده است.
از سوی دیگر، تاکنون هیچ اطلاعرسانی رسمی در خصوص اخذ مجوزها یا جذب سرمایهگذار برای این پروژه منتشر نشده و این موضوع، پروژه مذکور را بیشتر به رویا تبدیل کرده است تا دستاوردی اجرایی.
تقاطعهایی که هنوز کامل نیستند، اما در رپورتاژ کامل شدهاند! در بخش دیگری از رپورتاژ جناب شهردار، سه پروژه بزرگ عمرانی شهری که در نقاط پرترافیک شهر در حال اجرا هستند، بهعنوان گامی تاریخی در ساماندهی ترافیک زاهدان معرفی شدهاند. این در حالی است که عملیات اجرایی برخی از آنها هنوز به اتمام نرسیده و اجرای آنها وابسته به منابع مالی نهادهای همکار بوده است. برای مثال، در زمان افتتاح پل شیرآباد، استانداری سیستان و بلوچستان بیانیهای صادر کرد و صراحتاً اعلام کرد که این پروژه با مشارکت و حمایت مالی چندین دستگاه اجرایی و عمرانی انجام شده و شهرداری تنها یکی از بازیگران اجرایی آن بوده است. بااینحال، در رپورتاژ نامی از این نهادها برده نشده و همه چیز به نام شهردار ثبت شده است.
آسفالت، جدول، فضای سبز؛ خدمات روزمره، دستاورد معرفی شدند
در ادامه رپورتاژ، اقدامات عادی و روزمره شهرداری همچون آسفالت خیابانها، اصلاح شیب، جدولگذاری و بهسازی کانالها بهعنوان تحولهای عمرانی معرفی شدهاند؛ درحالیکه اینها بخشی از وظایف روزمره هر شهرداری هستند و اطلاق عنوان «تحول» به آنها از نظر کارشناسان اغراقآمیز است.
از نردبان آتشنشانی تا اتوبوس شهری؛ بازی با اعداد؟ تجهیز ناوگان اتوبوسرانی زاهدان و خرید نردبان هیدرولیکی آتشنشانی نیز از دیگر محورهای تبلیغاتی این رپورتاژ است، درحالیکه بخش عمده بودجه این تجهیزات از منابع ملی و سازمان شهرداریها تأمین شده است. حضور شهرداری بیشتر به تحویل و بهرهبرداری محدود بوده تا تأمین مالی و اجرا.
بازی با واژهها از روایت تا واقعیت ادبیات اغراقآمیز و تزئینی بخش جداییناپذیر این گزارش عملکرد است؛ واژگانی چون «نهضت»، «خلاقانه»، «تحولساز» و... برای اقداماتی بهکاررفته که حتی در حد وظایف بدیهی مدیریت شهری هم گاهی بهدرستی انجام نشدهاند. این واژهپردازیها بیش از آنکه مخاطب بومی داشته باشند، برای اثرگذاری بر تصمیمگیران پایتخت طراحی شدهاند.
منتقدان همچنین تأکید دارند شهردار زاهدان در این مسیر از ظرفیت بلاگرهای محلی و اینفلوئنسرهای فضای مجازی نیز به طور گسترده استفاده کرده و تلاش کرده با «بهخطکردن» آنان و انتشار مطالب هماهنگ، از کاه اقدامات، کوهی از دستاورد بسازد؛ عملی که از دید فعالان رسانهای، نوعی مهندسی افکار عمومی بهحساب میآید.
زاهدان میماند و پروژههای ناتمام؟ اکنون این پرسش مطرح است که آیا یک مدیر شهری باید پیش از پایان پروژههای مهم و پاسخگویی به وعدههایش، به فکر ارتقا و مهاجرت باشد؟ آنهم درحالیکه پروژههای بزرگی مانند تقاطعها، طرحهای شهری و حتی برنامههای فرهنگی هنوز به سرانجام نرسیدهاند و بسیاری از آنها عملاً در مراحل ابتدایی هستند.
از سوی دیگر، شهرداری زاهدان در تأمین هزینههای جاری و پرداخت حقوق کارکنان نیز با مشکل روبروست و ترک چنین مجموعهای برای دستیابی به صندلی مدیریتی جدید در پایتخت، بیش از آن که نشان از شایستگی باشد، یادآور فرصتطلبی و فرار از مسئولیت است.
کدام وجدان بیدار و عدالتخواهی میپذیرد که شهری با مشکلات مزمن، قربانی جاهطلبی فردی شود و درحالیکه محرومیت از در و دیوار آن میبارد، شهردار آن، در قالب یک رپورتاژ حرفهای و اغراقآمیز، واقعیت را تحریف کند و بر مظلومیت مردم زاهدان چشم ببندد؟
انتهای خبر/