به گزارش پایگاه خبری «
اوشیدا»، شهید «احمدرضا شکوری» مرداد ۱۳۴۵ در زابل متولد شد، در حین تحصیل در مقطع دبیرستان توسط بسیج به جبهه اعزام شد، بهار ۱۳۶۴ به فیض شهادت نایل آمد.
این شهید در وصیتنامه خود نوشته است؛
بسمالله الرحمن الرحیم
«آنان که ایمان آوردند و از وطن هجرت گزیدنـد و در راه خـدا بـه مـال و جانـشان جهـاد کردند، آنها را نزد خدا مقام بلندی است و آنـان بهخصوص رسـتگاران و سـعادتمندان دو سالمند»
با نام آنکه آفریـدن مـا را نعمـت قرارداد و رحمـت خـویش را بـرای وارثان زمـین بگسترانید، آنکه مرا از گمراهـی نجـات بخـشید و از مـنجلاب ظلمـات بـه چـشمه نـاب شجاعت و مسلمانی کشانید و سلام بر مأمور رهاییبخش جهانیان که خدا هرچه سریعتر ظهورش را نزدیک گرداند و چشم ما را به دیدنش منور سازد و درود بر نایـب ایـن مـأمور رهاییبخش که ملت ما را که روزی کثیفترین ملتها و رسواترین انسانها بودنـد از آن دره هولناک بیرون کشید و بر قله رفیع سـعادت و آزادگـی رسـانید.
حـال کـه خـویش را بـا زحمت به این قله رسانیدیم، دشمنان چشم دیدن آزادی ما و ازبینرفتن منـافع خـویش را ندارند و این جنگ تحمیلی و نابرابر را آغاز کردند و به حق که دشمنان اسلام چه ندانند و هنوز درک نکردهاند که دیگر این ملت راه خویش را یافته و پیرمرد و کـودک در آن یافـت نمیشود، بلکه همه یک کالبد پرقدرت و با ایماناند که نهتنها آمریکا بلکه هر شـیطان دیگـر جایی در هیچ نقطه این سرزمین نخواهد داشت.
آری مـن نیـز هماننـد دیگـر صـدها هـزار پیرمرد ۸۰ساله و نوجوان ۱۳ساله راه خویش را که همان راه خداست یافتهام و بـه نـدای رهبر لبیک گفتم و در این دانشگاه عظیم عشق و شهادت شرکت جستهام و مـرگ در ایـن دانشگاه برایم افتخاری است که آن همچون پیامبر که در جواب کفـار فرمـود: «اگـر در یـکدستم ماه و در دست دیگرم خورشید را بگذارید هرگز از سخن خویش باز نخـواهم مانـد» و من نیز همچون او و تمام رزمندگان این سعادت را با هیچچیز دیگر عوض نمیکنم و بـا آغوشی آغشته به شوروشوق شـهادت بهسوی آن میروم و آن را در آغـوش خـواهم گرفت، زیرا ما راه خویش را همچون یاران حسین (ع) یافتهایم و تا قطره آخـر خونمـان در این راه جانفشانی میکنیم و فریاد میزنیم اگر ما را دهها بار تیرباران سـازند و دوبـاره زنده شویم و بگویند از هدف خویش صرفنظر کنید آن را از دست نخواهیم داد و مرگ را با تمام جان میپذیریم.
شما ای ملت وظیفهای سنگین بر گردن دارید و آن ادامه راه [...] است و نوری را که بر شما تابیده با دلوجان نگاهداری سازید و از آن دفاع نمایید کـه اگر این کار [...] در محشر در مقابل خدای خویش شرمنده خواهید شد. پیام شهدای مـا را با ریختن هر قطره از خونشان تجدید [...] گویند که تا رسیدن به هدف اصـلی کـه همانـا قدس عزیز است راه ما را دنبال سازید و قلب اماممـان را شـاد سـازید و هرچـه در تـوان دارید برای ظهور امامزمان (عج) و طول عمر برای امام عزیزمـان دعـا کنیـد و ایـن ارمغـان الهی [...] الهی پاسداری نمایید.
من نیز با اتکا به خداوند و با امید به این که خونم هـدر نمیرود، به خیل این شهدا میپیوندم و در ایـن راه قـدم میگذارم و از جوانهای دیگـر خواستارم که امام را در رسیدن به آرمانهای عالی این انقـلاب یـاری سـازند و بـه جبهـه بیایند که واقعاً دانشگاه عشق است آن هم عشق به معبود که از بزرگترین عشقهاست و همچنین اسلحه خونین ما را بردارند و هنوز قطرات خونمان از زمین محو نـشده بـه یـاری خدا بشتابند و همچنین از برادران بـسیجی کـه مأموریـتشـان مـأموریتی الهـی است، خواهش میکنم که مأموریت خویش را همچنین که با خلوص نیـت انجـام دادهاند، پایـان برسانند و دلسرد نشوند.
زیـرا کـار برایخدا دلسـردی و خـستگی نـدارد و در انجـام وظایفشان بکوشند و نگذارند خداینکرده خللـی در مـسیر انقـلاب اسـلامی بـه وقـوع بپیوندند. از پدر و مادرم که ۱۸ سال بر من زحمت کشیدند و مرا بـا خوندل بـزرگ کردهاند، خواهانم که برایم گریه و زاری نکنند. زیرا که من راه حقیقـت را رفتهام و در ایـن راه بـه سعادت جاودانی که همانا شهادت در راه خداست رسیدهام.
پس اگر سـعادت فرزنـدتان را میخواهید بر مزار من اشک نریزید که هر قطره اشک شما از اجرتـان در پیـشگاه خداونـد میکاهد. پس بهجای گریه و زاری دست خویش را بهسوی خـدا دراز کنیـد و بـرایم از خداوند طلب آمرزش نمایید.
از خواهرانم خواهش میکنم همچون شیرزنِ جهان زینب (س) صـبر پیـشه خـویش سـازند و از آن بـانوی گرامـی درس عبـرت بگیرنـد و بـرایم نالـه ننماینـد و از بـرادرانم میخواهم راه من و صدها شهید دیگر را ادامه دهند و خداینکرده کاری نکنند که دل امام از شما برنجد و سخنم با پدران و مـادرانی کـه از رفـتن فرزندانـشان بـه جبهـه جلـوگیری میکنند، این امت که از رفتن فرزندانتان جلوگیری ننمایید، زیرا شما باید خواستار سـعادت فرزندانتان در جهان آخرت که جهان ابدی آنهاست باشید به سعادتشان را در این دنیـا کـه عرصه آزمایشی بیش نیست، خواسـتار باشـید. پـس فرزنـدانتان را بـه صـاحب اصلیاش بسپارید و برایشان دعای خیر نمایید در پایان چندجملهای برای خانوادهام وصیت مینمایم که امیدوارم موبهمو انجام گردد از پدر و مادرم میخواهم که خود را برای من ناراحت نکنند؛ زیرا سعادت من در مـرگ شرافتمندانه است.
از خواهر و برادر کوچکم خواهانم که نمازشان را همانطور که قبلاً خواندهاند بخواننـد و از یاد خدا غافل نباشند و به یکدیگر محبت کنند و از برادران و خواهران بزرگترم خواهش میکنم فراق مرا تحمل کنید و صـبر را پیـشه خویش سازند، زیرا که حتی اگر همه ما برای اسلام از بـین بـرویم حتـی ذرهای بـه اسـلام خدمت نکردهایم.
از خانواده و اقوامم میخواهم که اگر از من ناراحتی دیدهاند مـرا عفـو کننـد و از خـدا برایم طلب آمرزش کنند و اگر نیز خوبی دیدهاند به جایش برای امام دعا نمایند. ضمناً ۳ ماه روزه قضا و دو سال نماز قضا دارم که میخواهم که آنها را به جا آورید. بـه امید آنکه خویش را فراموش سازید و خدا را یاد کنید.
والسلام احمدرضا شکوری
انتهای خبر/