به گزارش پایگاه خبری اوشیدا
شهید «محمد امیر پیکرستان»، دوم مرداد ۱۳۴۴، در روستای تختک گزمه صابری از توابع شهرستان زابل به دنیا آمد. پدرش مزار، دامدار بود و مادرش بگم نام داشت. تا دوم متوسطه در رشته بازرگانی درس خواند. بهعنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. پنجم آبانماه ۱۳۶۲، در مریوان توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت ترکش به سر، صورت و دست، شهید شد. مزار او در بهشت مصطفی شهرستان زادگاهش واقع است.
بسمالله الرحمن الرحیم
«قَاتِلُوا الَّذِینَ لَا یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَا بِالْیَوْمِ الْآخِرِ وَلَا یُحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَلَا یَدِینُونَ دِینَ الْحَقِّ مِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ حَتَّی یُعْطُوا الْجِزْیَةَ عَنْ یَدٍ وَهُمْ صَاغِرُونَ». (توبه - ۲۹).
«این مردمی که به خدا و قیامت و به هیچ دین حقی ایمان ندارند و هیچ حرام خدا را حرام نمیشمارند با اینها بجنگید تا سر حد جزیه دادن یعنی اگر حاضر شدند و جزیه دادند و خاضع شدند در مقابل شما دیگر بعدازاین نجنگید».
برادران شما بجنگید با این کافران تا موقعی که در برابر شما خاضع شدند. مبادا در دل شما ترس و هراس بیفتد و از یاد خدا غافل شده و دوستی مال و فرزند در دل شما بیفتد. خود را برای تحمل رنج و مصیبتها و ناکامیها و نارواییها آماده سازید و دلقوی داریــد که قادر یکتا پشتیبان و نگهبان شماست و تنها اوست که شما را از شر دشمنان نجات میبخشد و عاقبت شما را به خیر میگرداند و دشمنان شما را به انواع عذابها و شکستها دچار میگرداند. این مصیبتها و سختیها زودگذر و تمامشدنی است. ولی به پاداش این جانفشانیها و فداکاریها به نعمتهای ابدی و بیپایان خداوندی خواهید رسید و بر در پرکرامت و بزرگواری تکیه خواهید زد.
پیامبر اکرم (ص) میفرماید: «مؤمنین با شمشیر و زبان خود جهاد مینمایند» و شما ای کسانی که نمیتوانید در جبهه بیایید؛ اما در پشتجبهه با زبان خود جهاد نمایید و آن قدر به جبهه بیایید و بجنگید تا شهید شوید.
ای جوانان نکند در رختخواب ذلت بمیرید که حسین (ع) در میدان نبرد شهید شد و نکند در غفلت بمیرید که علی (ع) در محراب عبادت شهید شد و مبادا در حال بیتفاوتی بمیرید که علیاکبر حسین (ع) شهید در راه حسین (ع) و باهدف شهید شد. برادران استغفار و دعا را از یاد نبرید که بهترین درمانها برای تسکین دردهاست و همیشه به یاد خدا باشید و در راه او قدم بردارید و هرگز دشمنان بین شما تفرقه نیندازند و شما را از روحانیت متعهد جدا نکنند که اگر چنین کردند روز بدبختی مسلمانان و روز جشن ابرقدرتهاست.
بسمالله الرحمن الرحیم
بسم رب الشهداء و الصدیقین
سلام به پیشگاه رهبر انقلاب، این ابراهیم زمان که راه مبارزه را به ما آموخت و شرف و عزت به ما عطا کرد. سلام بر حسین شهید، سرور شهیدان اسلام و بر پیروان خط امام.
خدا را شکر میکنم که مرا در مسیری قرارداد تا اسلام واقعی را بشناسم و چگونه زیستن و چگونه اندیشیدن را بیاموزم و چگونه راهم را انتخاب بکنم. وقتی مرگ حق است «کُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ» «و تمام نفوس خواهند مرد» و بهترین نوع مردن شهادت در راه خدا است.
برادران در پی آسایش نباشید ما خلق شدهایم تا مورد آزمایش قرار گیریم و اساساً این جهان محلی جز برای آزمایش نیست و زندگی جاوید در آن جهان است. سعی کنید دلتان با حجت خدا باشد به امام انس بگیرد. لحظهای از دعا برای سلامتی و ظهور ایشان در مراسم دعاهای کمیل و توسل غفلت نکنید گرفتاریها، و مشکلات خود را با توسل به آن حضرت حل و رفع کنید.
و اما پدر و مادر عزیزم الان که میخواهم این وصیت را بنویسم هیچگونه امیدی به شهادت ندارم چرا که قلبم پر از گناه است و از امتحان خداوند در دنیا سخت نگران و از عذاب خداوند در روز قیامت بهشدت میترسم. اما اگر قرار باشد با همین چند قطره خون ناچیز قدمی در راه انقلاب برداشته و حافظ دینم باشم بگذار تا آن را در راه خداوند نثار کنم و ایکاش دریایی از خون در بدن بود و آن را میتوانستم در راه به ثمر رساندن انقلاب خونبار اسلامی که دنبالهرو قیام خونین حسین (ع) است نثار کنم.
و اما پیامی برای شما پدر و مادر عزیزم:
عزیزان میدانم که چقدر برایم زحمت کشیدهاید و شرمنده هستم که نتوانستم فرزند خوبی برای شما باشم و امید عفو و بخشش از شما دارم و از خداوند میخواهم به شما صبر و توفیق عبادت و بندگی در راه خودش، نصیبتان بگرداند.
آمین و شکر خدا کنید و ذکر او بگویید و همچنین در مورد شما خواهران و برادرانم من شرمنده از این هستم که نتوانستهام در طول عمرم برای اسلام و انقلاب اسلامی ایران و امت شهیدپرور ایران مفید بوده باشم و امیدوارم که با ریختهشدن خونم بتوانم قطرهای از اقیانوس بیکران خداوند متعال را سپاس گو باشم.
انشاءالله بتوانم این انقلاب را به صاحب اصلی آن امامزمان (عج) تحویل بدهیم و در این راه از هیچکس نهراسید که خدا با ماست. ای جوانان مبادا در رختخواب بمیرید؛ زیرا که امام حسین (ع) در میدان نبرد شهید شد و مبادا در غفلت بمیرید که حضرت علی (ع) در محراب عبادت شهید شد و مبادا در حال بیتفاوتی بمیرید که علیاکبر حسین (ع) باهدف شهید شد. ای پدران و مادران مبادا از رفتن فرزندانتان به جبهه جلوگیری کنید که فردا در محضر خدا نمیتوانید جواب زینب (س) را بدهید که تحمل ۷۲ تن شهید را نمود همه مثل خاندان وهب جوانانتان را به جبهههای نبرد بفرستید و حتی جسد او را هم تحویل نگیرید. ای کسانی که بر من اشک ریختهاید و میریزید میخواهم بگویم که بر من اشک نریزید و اگر دلتان به حال من میسوزد راهم را ادامه بدهید و برای بخشش گناهانم در نزد خدا دعا کنید. برادرانم استغفار و دعا را از یاد نبرید که بهترین درمانها برای تسکین دردهاست و همیشه به یاد خدا باشید و در راه او قدم بردارید و هرگز بین شما دشمنان تفرقه نیندازند و شما را از روحانیت پیرو خط امام و متعهد جدا نکنند که اگر چنین کردند روز بدبختی مسلمانان و روز جشن ابرقدرتهاست. حضورتان را در جبهههای حق بر علیه باطل ثابت نگه دارید. مادرم:
قسم به اشک تو مادر که مرد جنگ منم
چون روز حادثه شد سختتر از سنگ منم
مادر برای تو آنقدر میتوانم بگویم که حقی که بر گردن من داری نتوانستهام ادا کنم، اما انشاءالله وعده ما یا کربلا یا بهشت باشد.
مادرم قریب ۲۱ سال و اندی برایم زحمت کشیدهای و میدانم که در این راه آرزوهای زیادی را در فکر خود پرورش دادهای، اما حالا صبر کن که خدا صبرکنندگان را دوست میدارد. این آرزوی هر پدر و مادری هست که نهالی را بزرگ کنند تا در روز سختی کمکحالشان باشد.