داخلی آرشيو خبر صفحه اجتماعی
امتیاز مثبت 
۰
 
نمونه‌ای از اشاره مقام معظم رهبری در بروز استعدادها در جنگ تحمیلی؛
روایتی از تک تیراندازی که پدر معنوی بسیجیان شد/ وحدت و امنیت؛ یادگار حبیب دلها برای مردم جنوب شرق
کد مطلب: ۷۱۶۹۴
تاریخ انتشار:دوشنبه ۷ مهر ۱۳۹۹ ساعت ۰۸:۴۵
فرزند شهید حبیب لک زایی گفت: ایجاد وحدت و امنیت یکی از مهمترین اهداف سردار در سیستان و بلوچستان بود که در این راستا اقدام های ارزشمندی را انجام داد و نامی نیک از خود به یادگار گذاشت.
روایتی از تک تیراندازی که پدر معنوی بسیجیان شد/ وحدت و امنیت؛ یادگار حبیب دلها برای مردم جنوب شرق
به گزارش  اوشیدا به نقل از عصرهامون، دوران جنگ تحمیلی و دفاع مقدس، سرمشق و الگویی ارزشمند برای نسل های بعد از انقلاب اسلامی به جای گذاشت و درس شهادت، ایثار و از خودگذشتگی را به جوانمردان ایران اسلامی آموخت، دورانی که سرشار از ایستادگی و مقاومت بود، روزهایی که هیچ گاه از خاطرها فراموش نخواهد شد.
 
هشت سالی که سرشار از استعدادهای ناب بود، جوانانی دلیر که در آن دوران همه هم و غمشان دفاع از خاک کشور بود، همان هایی که پس از جنگ تحمیلی نیز جانانه برای دفاع از ایران اسلامی در مقابل دشمنان ایستادند و قدم های ارزشمندی را در راستای اهداف انقلاب اسلامی برداشتند و به فرماندهانی قدر تبدیل شدند.
 
جوانمردانی که صف ایمان، خودباوری، ایثار و فداکاری، انسجام و همبستگی، غیرت و عزت مداری در وجودشان نهادینه شده بود و الگویی شدند برای  نسل های بعدی، غیور مردانی که هنوز هم برای دفاع از عزت، استقلال و سرافرازی میهن اسلامی ثابت قدم هستند و با از خودگذشتگی گام بر می دارند، یا آن هایی  که چه جاودانه دعوت حق را لبیک گفتند و به درجه رفیع شهادت نائل شدند، مردانی خدایی که لحظه ‌ای از آرمان‌های الهی پا پس نکشیدند و چون مرد خدا بودند چنین نیز عمل کردند.
 
سردار شهید حبیب لک زایی، یا بهتر است بگویم حبیب دلها یکی از جوانان پرشور سیستانی بود که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در کنار فعالیت برای محرومیت زدایی به جهادسازندگی پیوست، او در تیرماه ۶۰ به عضویت سپاه پاسداران درآمد و در دوران جنگ ایران و عراق نیز در قالب لشکر ۴۱ ثارالله چندین بار در جنگ حضور پیدا کرد.
 
وی همچنین در طول جنگ ایران و عراق در عملیات فتح المبین و کربلای پنج حضور داشت و سابقه بیش از ۱۰۰ماه حضور در مناطق عملیاتی جنوب شرق کشور را در پرونده رشادت های خود به ثبت رساند و در سال ۶۷ در منطقه شلمچه از ناحیه چشم، پهلو، سر، گردن و پا به شدت مجروح شد.
 
حبیب دلها بعد از جنگ تحمیلی، در سکان های مختلف در مسیر شکوفایی ایران اسلامی جانانه تلاش کرد و در لباس جانشین فرمانده سپاه سلمان سیستان و بلوچستان به شهادت رسید.
 
 
ولایت فقیه؛ خط قرمز شهید لک زایی
 
در همین راستا با سلمان لک زایی، فرزند این شهید بزرگوار گفت و گویی انجام شده است، وی به خبرنگار ما گفت: پدرم ۱۸ شهریور ۱۳۴۲ دیده به جهان گشود، دوست نزدیکی با بسیاری از شهدا داشت و برای اعزام‌شان به جبهه از طریق سپاه و بسیج با عشق خاصی همکاری می کرد.
 
وی با بیان این که شهید در میان اهل سنت و تشیع از محبوبیت خاصی برخودار بود، افزود: مبارزه علیه رژیم پهلوی در سنین نوجوانی اولین گام های پدرم برای برداشتن قدم های بزرگتر بود.
به گفته پسر شهید لک زایی، مساله ولایت فقیه خط قرمز حبیب دلها بود و خیلی ها وی را با امر به معرف و نهی از منکر و تبعیت از ولایت می شناختند و از آنجایی که غمخوار مردم بود و برای رسیدگی به مشکلاتشان جانانه گام بر می داشت، لقب پدر معنوی بسیجیان سیستان و بلوچستان را به او دادند.
 
وی با بیان این که شهید لک زایی، بیش از 60 ترکش از زمان جنگ تحمیلی در بدن داشت و چشمش را در جبهه در راه دفاع از وطن تقدیم کرد، افزود: پدرم همچون همه غیورمردان ایران اسلامی سرشار از فروتنی و اخلاص بود و عشق و ارادت خاصی به اهل بیت (ع) داشت.
 
وی با اشاره به سخت کوشی و فعالیت شبانه روزی شهید لک زایی با وجود جانبازی، افزود: پدرم برنامه‌های زیادی را پایه ‌گذاری کرد که با توجه به تاثیرات بی نظیرش در جامعه سعی کردم ادامه دهنده راهش باشم تا آنچه پیشه راه خود قرار داده است، با آسمانی شدنش متوقف نشود.
 
تقدیر رهبری به پاس حراست از مرزها
 
فرزند شهید لک زایی ادامه داد: شهید لک زایی در سال ۱۳۷۰ به پاس تلاش در حراست از مرز‌های کشور از سوی مقام معظم رهبری تقدیر شد و در راستای ترویج فرهنگ ایثار و شهادت نیز به روایت خاطرات شهدا پرداخت، به گونه ای که ۱۸ برنامه مستند در این خصوص از خود به یادگار گذاشته است.
 
وی افزود: ایجاد وحدت و امنیت یکی از مهمترین اهداف شهید لک ‌زایی در این خطه از ایران اسلامی بود که در این راستا اقدام های ارزشمندی را انجام داد و نامی نیک از خود به یادگار گذاشت.
 
سند افتخارات حبیب دلها
 
لک زایی با اشاره به اقدام های موثر پدرش، گفت: شهید در زمان حیاتش افتخاراتی چون تک تیرانداز گردان کمیل لشکر ۴۱ ثارالله در دشت عباس، تک تیرانداز گردان ۴۰۹ لشکر۴۱ ثارالله در جنوب اهواز، مسئولیت بسیج پایگاه زابل در سال ۶۱، فرماندهی حوزه مقاومت نجف اشرف بخش مرکزی زابل در سال ۶۳ و مسئولیت ستاد گردان لشکر ۴۱ ثارالله در جنوب شلمچه در سال ۶۶ را از خود به جای گذاشت.
 
وی با اشاره به حضور پدرش در جبهه با سپاه حضرت رسول (ص)،  تلاش فراوانش برای جذب و اعزام نیرو به جبهه و کمک فراوان به سیل‌زدگان زابل در سال‌های ۶۹ و ۷۰ افزود: سردار در عملیات نصر ۳ در مقابله با اشراری که اموال عمومی سنگین را در سال ۷۰ از منطقه به سرقت برده بودند، نقش تعیین ‌کننده ای داشت.
 
لک زایی اذعان کرد: عهده داری مسئولیت اکیپ گشت پایگاه زابل و فرماندهی سپاه زابل از سال ۶۹ تا ۷۹،  معاون هماهنگ کننده منطقه مقاومت سیستان و بلوچستان از سال ۷۹ تا ۸۶، جانشین فرمانده منطقه مقاومت بسیج درسال۸۶ و جانشین فرمانده سپاه سلمان استان از سال ۸۷ تا زمان شهادت از دیگر خدمات پدرم در زمان حیاتش بود.
 
وی با اشاره به دیگر افتخارات پدر شهیدش بیان کرد: مدیرعاملی بنیاد فرهنگی مهدی موعود (عج)، دبیری ستاد امر به معروف و نهی از منکر، ریاست هیئت مدیره موسسه خیریه امدادگران عاشورا و نماینده ایثارگران سیستان و بلوچستان در مجلس ایثارگران و عضویت در هیئت امنای رزمندگان کشور از دیگر فعالیت های پدرم بود، به گونه ای که بهتر است بگویم مدال مبارزه با تهاجم فرهنگی را در سینه داشت.
 

پدری مهربان و خوش اخلاق
 
فرزند شهید لک زایی با بیان این که پدرش بسیار مهربان و خوش اخلاق بود، اضافه کرد: با توجه به جدیتی که پدرم در کار داشت و بیشتر افراد وی را در حال کار می دیدند، از مادرم می پرسیدند که آیا سردار در خانه شوخی هم می کند، در صورتی که ما با هم علاوه بر این که بازی و فوتبال می‌کردیم، خیلی رفاقت پدر فرزندی شدیدی داشتیم، حتی گاهی تخمه می شکستیم و مسابقه می دادیم، هر کس پوستش را دورتر می انداخت برنده بود، چنین نشاط و شادابی به واسطه وجود پدر در خانه حاکم بود.
 
وی افزود: پنجشنبه ها به مزار شهدا می‌رفتیم و خیلی از مردم از این موضوع با خبر بودند و اگر دیر می آمد سراغش را می گرفتند، یک روز همسر یا مادر یکی از شهدا می خواست با شهید صحبت کند، اما پدرم هنوز نیامده بود، بنابراین شماره اش را گذاشت که هر زمانی سردار لک زایی آمد، تماس بگیرد، وقتی پدر از موضوع با خبر شد، خودش تماس گرفت و بعد از گرفتن آدرس منزلشان، نزدشان رفت و گفت که وظیفه ما است خدمت برسیم.  
 
انتهای پیام/
Share/Save/Bookmark